out on the town

جمله های نمونه

1. How about going out on the town tonight?
[ترجمه مریم حسینی] چطوره امشب بریم بیرون از شهر؟
|
[ترجمه گوگل]امشب در شهر بیرون رفتن چطور؟
[ترجمه ترگمان]چطوره امشب بریم شهر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For a birthday treat they took him out on the town.
[ترجمه گوگل]برای جشن تولد او را به شهر بردند
[ترجمه ترگمان]برای یک جشن تولد او را از شهر بیرون بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was out on the town/I had a night on the town last night, and I'm exhausted!
[ترجمه گوگل]من در شهر بودم / دیشب یک شب در شهر داشتم و خسته شدم!
[ترجمه ترگمان]من دیشب توی شهر بودم و دیشب یه شب توی شهر بودم و خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My idea of luxury used to be going out on the town and coming back in the early hours of the morning.
[ترجمه گوگل]ایده من از تجمل، بیرون رفتن در شهر و بازگشت در ساعات اولیه صبح بود
[ترجمه ترگمان]ایده من در مورد تجمل، رفتن به خارج از شهر و بازگشت به ساعات اولیه صبح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was out on the town last night and is very tired today.
[ترجمه گوگل]او دیشب در شهر بود و امروز بسیار خسته است
[ترجمه ترگمان]دیشب توی شهر بود و امروز خیلی خسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Joy was a Saturday morning out on the town.
[ترجمه گوگل]شادی یک صبح شنبه در شهر بود
[ترجمه ترگمان]شادی یک روز شنبه در شهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The others have gone out on the town.
[ترجمه گوگل]بقیه به شهر رفته اند
[ترجمه ترگمان]دیگران از شهر خارج شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Had trouble dragging yourself out on the town on Sunday night?
[ترجمه گوگل]آیا برای کشیدن خود به شهر در یکشنبه شب مشکل داشتید؟
[ترجمه ترگمان]تو شب یکشنبه توی شهر زحمت کشیدی که خودت رو به شهر بکشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Third, you have to stay out on the town past my bedtime.
[ترجمه گوگل]سوم، شما باید قبل از خواب من در شهر بمانید
[ترجمه ترگمان]سوم، تو باید قبل از وقت خواب توی شهر بمونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Last Saturday, I was out on the town with my mate.
[ترجمه گوگل]شنبه گذشته، من با همسرم در شهر بودم
[ترجمه ترگمان]شنبه قبل، من با رفیق خودم از شهر خارج شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was out on the town last night, and I feel really tired today.
[ترجمه گوگل]من دیشب در شهر بودم و امروز واقعاً احساس خستگی می کنم
[ترجمه ترگمان]من دیشب توی شهر بودم و امروز خیلی احساس خستگی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So I spent some time out on the town.
[ترجمه گوگل]بنابراین مدتی را در شهر گذراندم
[ترجمه ترگمان] واسه همین چند تا از وقتم رو تو شهر گذروندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He invited Lila for a night out on the town.
[ترجمه گوگل]او لیلا را برای یک شب بیرون رفتن در شهر دعوت کرد
[ترجمه ترگمان]اون \"لیلا\" رو برای یه شب بیرون از شهر دعوت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sexy . Let's go out on the town and show them off.
[ترجمه حسین اقبالی] خوشتیپ، بیا بزنیم بیرون شهر رو تماشا کنیم.
|
[ترجمه حسین اقبالی] خوشتیپ، بیا بزنیم بریم تو شهر، رو کم کنی!
|
[ترجمه گوگل]سکسی بیایید به شهر برویم و آنها را به نمایش بگذاریم
[ترجمه ترگمان]سکسی بیا از شهر بریم بیرون و بهشون نشون بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in pursuit of entertainment, visiting places of entertainment (such as restaurants, night-clubs, or theaters, especially at night)

پیشنهاد کاربران

بپرس