out of turn


1- خارج از نوبت، به طور غیر مرتب 2- نابهنگام، بی موقع، نسنجیده

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: not in correct order or sequence.

- He got into line out of turn.
[ترجمه گوگل] خارج از نوبت وارد صف شد
[ترجمه ترگمان] اون از پشت خط اومد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: inappropriate or indiscreet.

- Her remarks were out of turn.
[ترجمه گوگل] اظهارات او خارج از نوبت بود
[ترجمه ترگمان] Her خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I hope I haven't spoken out of turn.
[ترجمه گوگل]امیدوارم خارج از نوبت صحبت نکرده باشم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم از پشت هم حرفی نزده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm writing to you out of turn because I have some very important news.
[ترجمه گوگل]من خارج از نوبت برای شما می نویسم زیرا یک خبر بسیار مهم دارم
[ترجمه ترگمان]من دارم برای شما نامه می نویسم چون خبره ای مهمی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm sorry if I've spoken out of turn, but I thought everyone had already been told.
[ترجمه گوگل]ببخشید اگر خارج از نوبت صحبت کردم، اما فکر می کردم قبلا به همه گفته شده بود
[ترجمه ترگمان]متاسفم که از پشت سر در زدم، اما فکر می کردم همه به من گفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm sorry if I spoke out of turn, Major Karr.
[ترجمه گوگل]متاسفم اگر خارج از نوبت صحبت کردم، سرگرد کار
[ترجمه ترگمان]متاسفم که از پشت حرف زدم، سرگرد Karr
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Also this week: Ben and Mandy talk out of turn while Luke is listening.
[ترجمه گوگل]همچنین در این هفته: بن و مندی بدون نوبت صحبت می کنند در حالی که لوک در حال گوش دادن است
[ترجمه ترگمان]در ضمن این هفته: بن و مندی از وقتی که لوک گوش می کنه حرف می زنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He played out of turn!
[ترجمه گوگل]او خارج از نوبت بازی کرد!
[ترجمه ترگمان]! اون بازی رو تموم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't play out of turn!
[ترجمه گوگل]خارج از نوبت بازی نکنید!
[ترجمه ترگمان]بازی در نیار!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Cheney promptly slapped him down for speaking out of turn, which had more to do with Pentagon power play than strategy.
[ترجمه گوگل]آقای چنی فوراً او را به خاطر صحبت های خارج از نوبت که بیشتر به بازی قدرت پنتاگون مرتبط بود تا استراتژی، سیلی زد
[ترجمه ترگمان]آقای چنی فورا به او سیلی زد تا صحبت کند، که بیشتر مربوط به بازی قدرت پنتاگون نسبت به استراتژی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wagner spoke out of turn when he said the election would be delayed.
[ترجمه گوگل]واگنر بدون نوبت صحبت کرد و گفت که انتخابات به تعویق خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]واگنر وقتی می گفت که انتخابات به تاخیر می افتد، خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I hope I'm not speaking out of turn, but I don't think this is the best way to proceed.
[ترجمه گوگل]امیدوارم خارج از نوبت صحبت نکنم، اما فکر نمی کنم این بهترین راه برای ادامه باشد
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که حرفم را عوض نکرده باشم، اما فکر نمی کنم این بهترین راه برای ادامه دادن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He enjoys talking out of turn.
[ترجمه گوگل]او از حرف زدن خارج از نوبت لذت می برد
[ترجمه ترگمان] اون از حرف زدن لذت میبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm really sorry. I spoke out of turn.
[ترجمه گوگل]واقعا متاسفم من خارج از نوبت صحبت کردم
[ترجمه ترگمان]من واقعا متاسفم من از پشت حرف زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Obviously I had a bad run out of turn one, Robert had more speed.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که من در پیچ یک بد دویدن داشتم، رابرت سرعت بیشتری داشت
[ترجمه ترگمان]واضح بود که من از پشت یکی از آن ها فرار کردم، رابرت سرعت بیشتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Speak out of turn, and an informer reports you.
[ترجمه گوگل]خارج از نوبت صحبت کنید و یک خبرچین شما را گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]حرف بزنید و خبر رسان را بشنوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wait please, service out of turn, correct it immediately.
[ترجمه گوگل]لطفا صبر کنید، سرویس خارج از نوبت، بلافاصله آن را اصلاح کنید
[ترجمه ترگمان] صبر کن، خواهش می کنم، برو گمشو، زود درستش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not according to the line, not in order

پیشنهاد کاربران

ناهماهنگ/ فالش ( خواندن یا نواختن )
بیرون از محدوده

بپرس