بدون هیچ امکاناتی ( به نتیجه خوب رسیدن )
اصطلاح/ از هیچ جا یا از هیچ، از ناکجا آباد
Out of thin air یعنی از هیچی. از کاه کوه ساختن شاید بشه گفت. یعنی از چیزیکه وجود نداره یه نتجیه عالی و بزرگ بسازی
∆ bro created beef out of thin air. But he's unattractive to them because he hurt their fragile ego
یعنی مسکلی نبود ولی این یارو سر چیزای کوچیک و الکی دعوا درست کرد
یعنی مسکلی نبود ولی این یارو سر چیزای کوچیک و الکی دعوا درست کرد
بی پایه
بی اساس
بی ریشه
بی اساس
بی ریشه
الله بختکی
دروغکی، الکی
همینجوری الکی
into thin air ( i. e. she just vanished into thin air. ) در هیچ/ناکجا
out of thin air ( i. e. She seemed to appear out of thin air. ) از هیچ/ناکجا
out of thin air ( i. e. She seemed to appear out of thin air. ) از هیچ/ناکجا
یکهویی ، یکدفعه
از ناکجا آباد
بطور نامعلوم/نامشخص
بطور نامعلوم/نامشخص