out of the ordinary


غیرعادی، غیرمترقبه، ناهماره

جمله های نمونه

1. He behaved as if nothing out of the ordinary was happening.
[ترجمه امین عباسی] طوری رفتار می کرد که انگار هیچ چیز غیرعادی در حال رخ دادن نبود.
|
[ترجمه گوگل]او طوری رفتار می کرد که انگار هیچ اتفاق غیرعادی نمی افتد
[ترجمه ترگمان]طوری رفتار می کرد که انگار هیچ چیز غیر عادی ای در حال رخ دادن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her new house is certainly out of the ordinary.
[ترجمه گوگل]خانه جدید او مطمئناً غیرعادی است
[ترجمه ترگمان]خانه جدید او به طور قطع خارج از معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boy's knowledge was out of the ordinary.
[ترجمه گوگل]دانش پسر غیر عادی بود
[ترجمه ترگمان]دانش پسر از معمولی خارج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm looking for something a little more out of the ordinary.
[ترجمه گوگل]من به دنبال چیزی غیرعادی تر هستم
[ترجمه ترگمان]من دنبال چیزی بیشتر از معمولی می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is by no means out of the ordinary.
[ترجمه گوگل]این به هیچ وجه خارج از عرف نیست
[ترجمه ترگمان]این به هیچ وجه غیر معمول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've noticed nothing out of the ordinary.
[ترجمه گوگل]من متوجه هیچ چیز غیر معمولی نشده ام
[ترجمه ترگمان]من هیچ چیز غیر عادی ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His behaviour was nothing out of the ordinary .
[ترجمه گوگل]رفتارش غیرعادی نبود
[ترجمه ترگمان]رفتارش معمولی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Anything out of the ordinary made her nervous.
[ترجمه گوگل]هر چیز غیر عادی او را عصبی می کرد
[ترجمه ترگمان]هر چیزی غیر معمول او را عصبی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Did you notice anything out of the ordinary in Julie's behavior?
[ترجمه گوگل]آیا در رفتار جولی چیزی غیرعادی متوجه شدید؟
[ترجمه ترگمان]آیا متوجه هیچ چیز غیر معمول در رفتار جولی نشدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Acted as if nothing whatever out of the ordinary had transpired.
[ترجمه گوگل]طوری رفتار کرد که انگار هیچ چیز غیرعادی رخ نداده است
[ترجمه ترگمان]واقعا مثل این بود که هیچ چیز غیرعادی پیش نیامده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The goalkeeper did not have to do anything out of the ordinary to keep his side in the game.
[ترجمه گوگل]دروازه بان برای حفظ تیمش در بازی مجبور نبود کار غیرعادی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]دروازه بان نیازی به انجام هیچ کاری نداشت تا بتواند در بازی شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nothing at all out of the ordinary. Small communities get things out of perspective.
[ترجمه گوگل]اصلاً هیچ چیز غیرعادی نیست جوامع کوچک همه چیز را از چشم انداز دور می کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز از حد عادی خارج نشده است جوامع کوچک چیزها را از دید خارج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was nothing out of the ordinary.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز غیر عادی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز غیر عادی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That much was not far out of the ordinary among Jesuit scholastics.
[ترجمه گوگل]این مقدار در میان دانش‌آموزان یسوعی دور از انتظار نبود
[ترجمه ترگمان]این مقدار از حد معمول در میان scholastics یسوعی فاصله چندانی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• different, unusual

پیشنهاد کاربران

خارج از برنامه
unusual or unexpected
غیرعادی و یا غیر منتظره
غیرعادی، عجیب و غریب
Be different , the world is full of ordinary.
گاهی به این معنی است که از قرار معین خیلی گذشته. . .
*خارج از قرار معین

بپرس