out of hand

/aʊt ʌv hænd//aʊt ɒv hænd/

معنی: یک مرتبه
معانی دیگر: 1- لگام گسیخته، مهار نشدنی، بی بند و بار 2- بدون معطلی، یکسره، یکباره، بی تردید، 3- تمام، خاتمه یافته، بازگشت (یا تجدید) ناپذیر، بی مطالعه، بیدرنگ، فورا، سرکش

جمله های نمونه

1. Aye, aye, sir, I'll do it out of hand.
[ترجمه mt.monfaredi] بله بله آقا من این کار را بدون معطلی انجام خواهم داد
|
[ترجمه گوگل]بله، بله، قربان، من این کار را از دستم خارج می کنم
[ترجمه ترگمان]بله، بله، قربان، من این کار را از دست خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He dismissed her suggestion out of hand.
[ترجمه R@M!N] او پیشنهادشو فورا رد کرد ( نادیده گرفت )
|
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد او را بدون دست رد کرد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد خود را از دست او رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The suggestion should not be dismissed out of hand .
[ترجمه گوگل]پیشنهاد را نباید از روی دست رد کرد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد نباید خارج از دسترس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's an idea that shouldn't be dismissed out of hand .
[ترجمه گوگل]این ایده ای است که نباید از دستش رد شود
[ترجمه ترگمان]این فکری است که نباید از دستش خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The football fans have got completely out of hand.
[ترجمه گوگل]هواداران فوتبال کاملاً از کنترل خارج شده اند
[ترجمه ترگمان]طرفداران فوتبال کاملا از دست رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All our suggestions were dismissed out of hand.
[ترجمه گوگل]همه پیشنهادات ما بی‌سابقه رد شد
[ترجمه ترگمان]همه پیشنهادها ما از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The previously peaceful demonstration seemed to be getting out of hand.
[ترجمه گوگل]تظاهرات مسالمت آمیز قبلی به نظر می رسید که از کنترل خارج می شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تظاهرات صلح آمیز پیش از این از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unemployment is getting out of hand.
[ترجمه گوگل]بیکاری از کنترل خارج می شود
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری در حال خارج شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aromatherapy was dismissed out of hand by traditional doctors.
[ترجمه گوگل]رایحه درمانی توسط پزشکان سنتی به طور غیرقانونی کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]Aromatherapy توسط پزشکان سنتی اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The proposal was rejected out of hand.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد بی‌سابقه رد شد
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد از دست رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The peace initiative was rejected out of hand.
[ترجمه گوگل]ابتکار صلح بی‌سابقه رد شد
[ترجمه ترگمان]طرح صلح از دست رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His drinking had got out of hand.
[ترجمه گوگل]مشروب خوردنش از کنترل خارج شده بود
[ترجمه ترگمان]مشروب خوردن او از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His wrath got out of hand.
[ترجمه گوگل]خشمش از کنترل خارج شد
[ترجمه ترگمان]خشمش از کنترل خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His application was rejected out of hand.
[ترجمه گوگل]درخواست او به طور غیرقانونی رد شد
[ترجمه ترگمان]درخواست او از دست رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک مرتبه (قید)
once, right away, en masse, straight off, out of hand, holus-bolus

انگلیسی به انگلیسی

• out of control

پیشنهاد کاربران

به میل خود و از پیش خود و بدون دستور کار کردن، سرخود، خودمختار، مستقل، افسارگسسته، مستبد، خودرای، مهمل، خودکامه.
۱ ) لگام گسیخته. . . مهار نشدنی. . . سرکش. . . غیر قابل کنترل
Unemployment is getting out of hand
بیکاری داره غیر قابل کنترل میشه
۲ ) بدون فکر. . . بدون مطالعه
His answer was quite out of hand
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ او کاملا بدون فکر بود
۳ ) بی درنگ. . . بلافاصله. . . فورا
His proposal was rejected out of hand
درخواست ازدواجش بلافاصله رد شد

If you refuse something out of hand, you refuse it completely without thinking about or discussing it
رد کردن چیزی بطور کامل بدون آن که درباره آن فکر و بحثی شود
Netanyahu and his coalition rejected the proposal out of hand, not even offering to discuss it or present a counter - offer
...
[مشاهده متن کامل]

Moving to London is certainly a possibility - I wouldn't dismiss it out of hand

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/out-of-hand
1. خارج از کنترل
2. بدون تاخیر; فورا
3. دیگر در جریان نیست. تمام شده
4. بدون ملاحظه یا مشورت
Out of control
مهار نشدنی
عجولانه و بی فکر
فوری
دست کسی نبودن
بی درنگ و بی تامل
Out of hand = out of control خارج از کنترل، خارج از دسترس، غیر قابل مهار
it is out of hand
نمیشود کنترل کرد یا از دسترس خارج است

فورا"
نخ نما، تابلو
از دسترسم خارج شد
خارج از کنترل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس