out of habit

جمله های نمونه

1. I sat in my old seat purely out of habit.
[ترجمه Saeid.T] من روی صندلی قدیمی ام نشستم فقط از روی عادت ( منتها از روی عادت )
|
[ترجمه گوگل]من کاملا از روی عادت روی صندلی قدیمی ام نشستم
[ترجمه ترگمان]من روی صندلی قدیمی خودم نشسته بودم کاملا خارج از عادت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I only do it out of habit.
[ترجمه گوگل]من فقط از روی عادت این کار را انجام می دهم
[ترجمه ترگمان]فقط از روی عادت این کار را می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many people add salt to their food out of habit, without even tasting it first.
[ترجمه nilz] بسیاری از مردم از روی عادت به غذایشان نمک اضافه میکنند، بدون اینکه حتی اول آن ( غذا ) را بچشند .
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد از روی عادت به غذای خود نمک می‌افزایند، بدون اینکه ابتدا آن را مزه کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم نمک را به غذای خود اضافه می کنند و حتی ابتدا آن را مزه مزه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Subjects might pause out of habit at points where it would be appropriate for them to pause when reading aloud.
[ترجمه گوگل]آزمودنی ها ممکن است از روی عادت در نقاطی که مناسب است هنگام خواندن با صدای بلند مکث کنند، مکث کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که این طور باشد که به نظر می رسد این موضوع برای آن ها مناسب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Out of habit, she puts salt on all her food.
[ترجمه گوگل]از روی عادت روی تمام غذاها نمک می ریزد
[ترجمه ترگمان]از روی عادت، او نمک همه غذاها را می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I smoke out of habit, not for pleasure.
[ترجمه گوگل]من از روی عادت سیگار می کشم نه برای لذت
[ترجمه ترگمان]از روی عادت سیگار می کشم، نه برای لذت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Or was it just out of habit?
[ترجمه گوگل]یا فقط از روی عادت بود؟
[ترجمه ترگمان]یا فقط از روی عادت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We stayed together out of habit.
[ترجمه گوگل]از روی عادت کنار هم ماندیم
[ترجمه ترگمان]ما با هم از این عادت دور شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But, out of habit, I found myself trying to be their friends.
[ترجمه گوگل]اما از روی عادت، سعی کردم با آنها دوست شوم
[ترجمه ترگمان]اما از روی عادت، خودم را پیدا کردم که سعی می کردم با آن ها دوست باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't scold him. He did this totally out of habit.
[ترجمه گوگل]او را سرزنش نکن او این کار را کاملاً از روی عادت انجام داد
[ترجمه ترگمان]او را سرزنش نکن اون این کار رو کاملا از روی عادت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chandler watched out of habit.
[ترجمه گوگل]چندلر از روی عادت نگام کرد
[ترجمه ترگمان]چند لر از عادت به بیرون نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Barbara, 60, from Widnes, has always made her own clothes, originally to save cash and then out of habit.
[ترجمه گوگل]باربارا، 60 ساله، اهل ویدنز، همیشه لباس های خود را، در اصل برای صرفه جویی در پول نقد و سپس از روی عادت، ساخته است
[ترجمه ترگمان]باربارا ۶۰ ساله اهل Widnes همیشه لباس های خودش را تهیه کرده است تا پول نقد پس انداز کند و سپس از روی عادت برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The snakes eat themselves at the top of the food-chain out of habit or boredom or sheer bravado.
[ترجمه گوگل]مارها از روی عادت یا بی حوصلگی یا جسارت محض، خود را در بالای زنجیره غذایی می خورند
[ترجمه ترگمان]مارها خود را در بالای زنجیره غذایی می خورند - زنجیره از عادت یا خستگی یا bravado محض
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I listened to him breathe in his sleep, and my fist curled to my heart out of habit.
[ترجمه گوگل]به نفس کشیدنش در خواب گوش دادم و مشتم از روی عادت به سمت قلبم حلقه شد
[ترجمه ترگمان]به صدای تنفس او در خواب گوش دادم و مشتم را از روی عادت جمع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• like every day, like usual, commonplace

پیشنهاد کاربران

بپرس