out of gas

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
بنزین تمام شده / خالی از سوخت
در زبان محاوره ای:
دیگه بنزین نداریم
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( فیزیکی – خودرو ) :
عبارتی که به معنای تمام شدن سوخت یک وسیله نقلیه اشاره دارد
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: We ran out of gas on the highway.
در بزرگراه بنزین مون تموم شد.
2. ( مجازی – انرژی ) :
برای بیان احساس خستگی یا کمبود انرژی
مثال: After the long meeting, I feel out of gas.
بعد از جلسه طولانی، احساس می کنم انرژی ندارم.
3. ( مجاز – عدم توانایی ) :
برای نشان دادن عدم توانایی در ادامه یک فعالیت یا کار
مثال: I’m out of gas for this project; I need a break.
برای این پروژه دیگه انرژی ندارم؛ به استراحت نیاز دارم.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
out of fuel – exhausted – drained – depleted

Finish the gas of car
بنزین نداشتن
خالی شدن باک