✅️ بیاین ی بار کل معانیشو مرور کنیم:
۱. بدونِ
We are kut of gas.
۲ . از، از میان
One out of three bottle is full.
۳. خارج شدن، رفتن
I'm out of here.
۴. بخاطر، از روی
She throw that glass out of anger.
بدلیل
out of dangerous situation
Out of nitrogen in the air
از نیتروژن موجود در هوا
تفاوت Out of و of:
این دو در معنی "از" باهم مترادف هستند و تنها فرقشون اینه که Out of محاوره ای تر از of هست.
out of fear: از سر ترس
out of curiosity: از سر کنجکاوی
از سمت
بیرون از. . . ، خارج از. . .
تقریباً تمام شدنِ چیزی، تقریباً به پایان رسیدنِ چیزی؛ دیگر هیچ . . . نداشتن
بر اساسِ. . . ، از رویِ. . . ، از سرِ. . .
به نشانِ. . .
outta
out of stuff
این عبارت و تو سریال ریک ومورتی دیدم فک کنم به معنای آت و آشغال و چیزای دور ریختنی باشه
It's necessary for people that made a career out of travelling such as travel vloggers and photographers.
از ( چیزی )
از منشأ چیزی
( ترجمه تحت الفظی ) برای افرادی که از سفر شغلی دارن
یا از سفر کردن شغل ایجاد کردن
از، خارج از
از
چون
برآمده از
out of sth یکی از معانیش اینه که از چیزی ساخته بشه مثلا
making house out of wood
طبق
ساخته شده از، منشا گرفتن از چیزی
Out of : because of
یعنی بخاطر اینکه . . . .
از بین . . .
Out of presents , his favorite was from his older brother
برای مثال :
three out of four
3/4
یعنی به صورت کسر می نویسیم و ترجمه می کنیم
از روی، به خاطر
I did it ou of fear
من اون کار را از روی ترس انجام دادم.
دور از
out of son
دور از خورشید
از سر
از روی
به خاطر
ناشی از
out of 48 lightning detected,
از 48 رعدوبرق شناسایی شده،
out of = از
out of ice
ساخته شده از یخ
بیرون از، سر جای خود قرار نداشتن
ten out of ten
ده از ده
از
Out of these he composed the intelligible cosmos
which served him as a model when he also completed the senseperceptible
cosmos.
به معنای خارج شد
از میانِ. . .
Out of every book you had read. . . .
دور بودن
used as a function word to indicate direction or movement from within to the outside of ( ibid )
فراتر از
به خاطرِ، بابتِ
خارج شدن
تهی از، خروج از
دربین
FROM AMONG
out of love به خاطر عشق ، از روی عشق
تمام شدن
We were running Out of gas
بنزینمون داشت تموم می شد
not have something anymore
1 - از روی، به خاطرِ
2 - خارج از
What something made from
از پی. از دنباله ی، از درونِ، توسطِ. . .
برخوردار نبودن
زیاد خودتون رو اذیت نکنید چرا که یکی از معانی پر کاربرد و آسون این کلمه /از آن/ است برای مثال:
polypropylene is what we make plastic bottles and etc out of
پلی پروپیلن همان چیزیست که/ از آن/ بطری های پلاستیکی و . . . ساخته میشه!. . . . . . . . . . . به همین سادگی!!!!!!!
بیان یک مقدار از کل یا یک عدد کسری
مثال⬇
Two out of ten : دو تا از ده تا
بیش از
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٩)