ottoman

/ˈɑːtəmən//ˈɒtəmən/

معنی: عثمانی
معانی دیگر: (عربی)، ترک، کاناپه (معمولا بی دسته و بدون پشتی)، چهار پایه (پایه کوتاه و لفاف دوزی شده)، کشور عثمانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: ottomans
(1) تعریف: a low, upholstered or cushioned stool; hassock.

(2) تعریف: a cushioned or upholstered sofa without arms and sometimes without a back.

جمله های نمونه

1. The Ottoman Empire disintegrated into lots of small states.
[ترجمه گوگل]امپراتوری عثمانی به بسیاری از ایالت های کوچک تجزیه شد
[ترجمه ترگمان]امپراطوری عثمانی به تعداد زیادی از ایالات کوچک تجزیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Ottoman Empire was carved up by Britain and France after World War I.
[ترجمه گوگل]امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول توسط بریتانیا و فرانسه شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول توسط بریتانیا و فرانسه کنده کاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ottoman law required them to live separately in their own quarter of the town, and forbade their priests to proselytise.
[ترجمه گوگل]قانون عثمانی آنها را ملزم می کرد که در محله خود در شهر زندگی کنند و کشیشان را از تبلیغ کردن منع می کرد
[ترجمه ترگمان]قانون عثمانی ایشان را ملزم می ساخت که جداگانه در محله خود زندگی کنند و کشیش های خود را به proselytise منع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He pushed the ottoman over and I put my feet up.
[ترجمه گوگل]او عثمانی را هل داد و من پاهایم را بالا آوردم
[ترجمه ترگمان]پا پا را هل داد و من پاهایم را بلند کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The earliest Ottoman sources, the chronological lists, moreover, give some support for this statement.
[ترجمه گوگل]قدیمی‌ترین منابع عثمانی، فهرست‌های زمانی، علاوه بر این، تا حدودی از این گفته حمایت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اولین منابع عثمانی، لیست زمانی، از این بیانیه حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What happened after the disappearance of the Ottoman Empire?
[ترجمه گوگل]پس از ناپدید شدن امپراتوری عثمانی چه اتفاقی افتاد؟
[ترجمه ترگمان]بعد از ناپدید شدن امپراتوری عثمانی چه اتفاقی افتاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He moved the capital from its splendid Ottoman headquarters in Istanbul to the relative backwater of Ankara.
[ترجمه گوگل]او پایتخت را از مقر باشکوه عثمانی‌اش در استانبول به عقب‌نشینی نسبتاً آنکارا منتقل کرد
[ترجمه ترگمان]او پایتخت امپراتوری عثمانی را در استانبول به مقصد نسبی آنکارا انتقال داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even in the Ottoman empire there was some sign of change.
[ترجمه گوگل]حتی در امپراتوری عثمانی نیز نشانه هایی از تغییر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]حتی در امپراطوری عثمانی، نشانه ای از تغییر وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Ottoman Empire, meanwhile, sensed the beginning of new friendships.
[ترجمه گوگل]در این میان امپراتوری عثمانی آغاز دوستی های جدیدی را احساس کرد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، امپراتوری عثمانی شروع دوستی جدید را حس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But feelings were especially bitter when the old Ottoman market was demolished afterwards for redevelopment.
[ترجمه گوگل]اما احساسات به ویژه زمانی تلخ بود که بازار قدیمی عثمانی پس از آن برای توسعه مجدد تخریب شد
[ترجمه ترگمان]اما احساسات به خصوص زمانی تلخ بود که بازار سابق عثمانی برای توسعه مجدد تخریب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was served by a professional class of Ottoman civil servants and soldiers.
[ترجمه گوگل]او توسط یک کلاس حرفه ای از کارمندان دولت و سربازان عثمانی خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان]او توسط یک گروه حرفه ای از کارمندان دولت عثمانی و سربازان خدمت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A chair and ottoman can become a chaise when put together.
[ترجمه گوگل]صندلی و عثمانی وقتی کنار هم قرار می گیرند می توانند تبدیل به شزل شوند
[ترجمه ترگمان]یک صندلی و چهار پایه می تواند وقتی کنار هم قرار بگیرد یک کالسکه بشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ottoman Turks advanced into Albania, and took control in the Balkan country in 14
[ترجمه گوگل]ترک‌های عثمانی به سمت آلبانی پیشروی کردند و در سال 14 کنترل این کشور بالکان را به دست گرفتند
[ترجمه ترگمان]ترکان عثمانی به آلبانی آمدند و در ۱۴ مارس در کشور بالکان کنترل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ishak Pasa Palace out of Doyubayazi is an Ottoman ruin started in 168
[ترجمه گوگل]کاخ اسحاق پاشا خارج از شهر دویوبازی، خرابه عثمانی است که در سال 168 آغاز شد
[ترجمه ترگمان]کاخ Pasa of از Doyubayazi یک تخریب عثمانی است که در سال ۱۶۸ آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. However, Ottoman kingdom's reformation of the tribal society has military characteristics, so tribes system is not incorporated in the governance system of Ottoman kingdom.
[ترجمه گوگل]با این حال، اصلاح جامعه قبیله ای توسط پادشاهی عثمانی دارای ویژگی های نظامی است، بنابراین نظام قبیله ای در نظام حکومتی پادشاهی عثمانی گنجانده نشده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، اصلاح پادشاهی عثمانی در جامعه قبیله ای دارای ویژگی های نظامی است، بنابراین سیستم قبایل در نظام حکومتی پادشاهی عثمانی گنجانده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عثمانی (صفت)
ottoman, turkish

انگلیسی به انگلیسی

• upholstered couch without arms and sometimes without a back; low upholstered stool; heavy corded rayon or silk fabric used to make coats or trimming
turk; turkish person of the family or tribe of osmon; member of the tribe which conquered asia minor in the 13th century
turkish; of or pertaining to the tribe that conquered asia minor in the 13th century

پیشنهاد کاربران

کشور عثمانی. عثمانی
مثال:
the Ottoman Empire
امپراطوری عثمانی
Ottoman
1 ) عثمانی
Ex:ottoman slap can be lethal
2 ) چهار پایه کوچکِ مبله ای که اغلب برای لم دادن پا جلوی مبل [بعضا] دو نفره ( love seat ) میزارن
پاف مبل یا صندلی عثمانی ( زیرپایی؛ قطعه ای از مبلمان که برای گذاشتن پا روی آن جلوی مبلمان می گذارند )
چهارپایه جلو مبلمان
زیرپایی

بپرس