otic

/ˈoʊtɪk//ˈəʊtɪk/

معنی: سمعی، گوشی، وابسته بشنوایی
معانی دیگر: وابسته به گوش، وابسته بشنوایی
otic_
پسوند: (صفت ساز)، وابسته به، دچار [neurotic]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: having to do with (such) a condition, action, or process.

- hypnotic
[ترجمه گوگل] خواب آور
[ترجمه ترگمان] هیپنوتیزم گر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- osmotic
[ترجمه گوگل] اسمزی
[ترجمه ترگمان] اسمزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- symbiotic
[ترجمه گوگل] همزیستی
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having (such) an abnormal or pathological condition.

- psychotic
[ترجمه گوگل] روان پریش
[ترجمه ترگمان] روانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- cyanotic
[ترجمه گوگل] سیانوتیک
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: showing a formation or increase as specified.

- leukocytotic
[ترجمه گوگل] لکوسیتوز
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Otic vesicle An epithelial sac behind the fifth rhombomere forming the semicircular canals dorsally and the otolith organs ventrally .
[ترجمه گوگل]وزیکول Otic یک کیسه اپیتلیال در پشت لوزی پنجم که کانال های نیم دایره ای را در پشت و اندام های اتولیت را در شکمی تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]کیسه epithelial در پشت پنجمین rhombomere، مجاری نیمه حلقوی را تشکیل می دهد که مجاری نیمه حلقوی و اندام های otolith را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It extends posteriorly between the orbits and otic capsules to the foramen magnum.
[ترجمه گوگل]در خلفی بین مدارها و کپسول های اوتیک تا سوراخ مگنوم گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]این لوله به سمت عقب گسترش یافته در فاصله دور orbits و کپسول otic به دهانه مجرای سرریز می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion : NO in the pterygopalatine and otic ganglia may play an important role in regulating NPY release at the postganglionic fiber ends.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: NO در عقده‌های pterygopalatine و otic ممکن است نقش مهمی در تنظیم آزادسازی NPY در انتهای فیبر پس گانگلیونی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: هیچ در pterygopalatine و غدد otic وجود ندارد و ممکن است نقش مهمی در تنظیم انتشار NPY در انتهای فیبر postganglionic ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To analyze clinical feature of psych otic disorder after craniocerebral minor injury.
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل ویژگی های بالینی اختلال روانی پس از آسیب جزئی جمجمه مغزی
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل ویژگی بالینی اختلال psych otic بعد از آسیب جزئی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective : To explore the effect of auripucture with otic endoscope in treating secretory otitis media.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر اوریپاکچر با آندوسکوپ اوتیک در درمان اوتیت میانی ترشحی
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر of با otic endoscope در برخورد با secretory
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To economize on runing water, earth, power, raw materials, grains and otic resources.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در مصرف آب جاری، زمین، نیرو، مواد خام، غلات و منابع گیاهی
[ترجمه ترگمان]صرفه جویی در آب، خاک، قدرت، مواد خام، غلات و منابع otic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective: To observe the age changes of the age changes of the expression of nitric oxide synthase in pterygopalatine ganglion, otic ganglion and the fibers innervating the cerebral vessels of rats.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده تغییرات سنی تغییرات سنی بیان نیتریک اکساید سنتاز در گانگلیون pterygopalatine، گانگلیون اوتیک و فیبرهای عصب‌دهنده عروق مغزی موش‌ها
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده تغییرات سن تغییر در حالت of اکسید نیتریک در غده عصبی pterygopalatine، غده عصبی otic و فیبرها به رگ های مخ موش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a characteristic principle during the development of the NOS positive cells in pterygopalatine, otic ganglion and the fibers innervating the cerebral vessels of rats.
[ترجمه گوگل]یک اصل مشخصه در طول توسعه سلول های مثبت NOS در pterygopalatine، گانگلیون گوش و الیاف عصب دهی عروق مغزی موش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک اصل مشخصه در طول رشد سلول های مثبت NOS در pterygopalatine، غده عصبی otic و فیبرها به رگ های خونی موش ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One experiment a post doc of mine did was he took these cells and injected them back in to the ear into the otic vesicle at the stage where we think the cells are in development.
[ترجمه گوگل]یکی از آزمایش‌هایی که دکتر من انجام داد این بود که این سلول‌ها را گرفت و در مرحله‌ای که فکر می‌کنیم سلول‌ها در حال رشد هستند، دوباره به داخل وزیکول گوش تزریق کرد
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش یک دکتر پس از آن انجام شد، این بود که او این سلول ها را گرفت و آن ها را به داخل گوش به the otic در مرحله ای که فکر می کنیم سلول ها در حال توسعه هستند تزریق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They communicate aware not ness and appreciation of the efforts and results of otic human.
[ترجمه گوگل]آنها آگاهي و قدرداني از تلاش ها و نتايج انسان عاطفي را ابلاغ مي كنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از بودن و قدردانی از تلاش ها و نتایج of آگاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سمعی (صفت)
audio, auditory, otic

گوشی (صفت)
auric, otic, aural, auricular

وابسته بشنوایی (صفت)
otic, auricular

انگلیسی به انگلیسی

• of the ear; auricular

پیشنهاد کاربران

بپرس