otherworldly

/ˈəðəˈrwɜːrldli//ˌʌðəˈwɜːldli/

غیرمادی، آن جهانی، دگرجهانی، آخرت اندیش، متوجه دنیای دیگر، اخرتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: otherworldliness (n.)
(1) تعریف: of, relating to, or like another world, such as that of the spirit or the imagination.
متضاد: worldly
مشابه: spiritual, supernatural, unearthly, weird

(2) تعریف: preoccupied with or devoted to such a world, or to the world of the mind, rather than the tangible world.
متضاد: worldly
مشابه: occult

جمله های نمونه

1. The children in the picture look delicate and otherworldly, as though they had never run or shouted.
[ترجمه گوگل]بچه‌های تصویر ظریف و ماورایی به نظر می‌رسند، گویی هرگز فرار نکرده‌اند و فریاد نزده‌اند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در تصویر ظریف و عاری از دنیای دیگر به نظر می رسند، گویی هرگز فرار نکرده و فریاد نمی زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A pacifist, a socialist, and many other wonderful, otherworldly things.
[ترجمه گوگل]یک صلح طلب، یک سوسیالیست، و بسیاری چیزهای شگفت انگیز و اخروی دیگر
[ترجمه ترگمان]یک صلح طلب، یک سوسیالیست، و بسیاری چیزهای عجیب و غریب دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this otherworldly space of time, the surprise could be complete.
[ترجمه گوگل]در این فضای اخروی از زمان، شگفتی می تواند کامل باشد
[ترجمه ترگمان]در این فضای خالی از دنیای دیگر، شگفتی ممکن بود کامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The humpback whales make otherworldly sounds.
[ترجمه گوگل]نهنگ های گوژپشت صداهای ماورایی تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]وال های گوژپشت صداهای متعلق به دیگری می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Have you told her about your otherworldly suspicions that lionel knows your secret?
[ترجمه گوگل]آیا در مورد سوء ظن های ماورایی خود به او گفته اید که لیونل راز شما را می داند؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا در مورد suspicions your بهش گفتی که lionel از راز تو خبر داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Otherworldly animals are everywhere. I drove by a frilled lizard sunning in the road, neck wing fanned to its fullest.
[ترجمه گوگل]حیوانات اخروی همه جا هستند من از کنار یک مارمولک چروکیده که در جاده آفتاب می‌خورد، رانندگی کردم، بال گردن تا حد امکان هواکش بود
[ترجمه ترگمان]حیوانات وحشی همه جا هستند من با یک مارمولک چین دار که در جاده آفتاب می گرفتند به راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The moon at sunrise lends an otherworldly feel to the freshwater lakes and pearly sands along the edge of lonely Shelburne Bay, on the remote northeast flank of the Cape York Peninsula.
[ترجمه گوگل]ماه در طلوع خورشید، حسی اخروی به دریاچه های آب شیرین و ماسه های مرواریدی در امتداد لبه خلیج خلوت شلبرن، در سمت شمال شرقی شبه جزیره کیپ یورک می دهد
[ترجمه ترگمان]ماه در طلوع خورشید، احساس جهانی دیگری به دریاچه های آب شیرین و ماسه های مروارید گون در امتداد حاشیه خلیج تنهایی، در جناح شمال شرقی شبه جزیره Cape می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He paints an otherworldly, murky scene of dread in the cemetery where lightening flashes and thunderroars.
[ترجمه گوگل]او در گورستانی که رعد و برق برق می زند و رعد و برق می درخشد، صحنه ای ماورایی و مبهم ترس را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Like the painters and poets who celebrated Fraser's otherworldly allure, they return home with stories and images of soul-stirring beauty.
[ترجمه گوگل]مانند نقاشان و شاعرانی که جذابیت فریزر را جشن گرفتند، با داستان ها و تصاویر زیبایی روح انگیز به خانه باز می گردند
[ترجمه ترگمان]مانند نقاشان و شاعرانی که گیرایی جهانی شان را جشن می گیرند، با داستان ها و تصاویری از زیبایی به هم زدن روح به خانه باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is not narcissism, but an otherworldly realm of life.
[ترجمه گوگل]این خودشیفتگی نیست، بلکه قلمروی ماورایی از زندگی است
[ترجمه ترگمان]این خود خودشیفتگی نیست، بلکه یک قلمرو دنیای دیگر از زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The naysayer is operating from a level of otherworldly omniscience and is in the wrong the field of work.
[ترجمه گوگل]منکر از سطحی از دانای کل اخروی عمل می کند و در میدان کار اشتباه است
[ترجمه ترگمان]The از یک سطح از علم omniscience دنیای دیگری عمل می کند و در زمینه کار اشتباه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The otherworldly Dragon's Blood Trees and other 700 rare species of flora and fauna have drawn people to Socotra, an island in the Indian Ocean.
[ترجمه گوگل]درختان خونین اژدهای ماورایی و 700 گونه گیاهی و جانوری کمیاب، مردم را به سوکوترا، جزیره ای در اقیانوس هند کشانده است
[ترجمه ترگمان]درختان خون متعلق به دنیای زیرین و ۷۰۰ گونه نادر از گیاهان و جانوران مردم را به Socotra، جزیره ای در اقیانوس هند کشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The otherworldly contours of this ice chamber were formed by the heat of a geothermal spring.
[ترجمه گوگل]خطوط ماورایی این اتاق یخ در اثر گرمای یک چشمه زمین گرمایی شکل گرفته است
[ترجمه ترگمان]نمای زیرین این اتاق یخی با گرمای یک فنر زمین گرمایی شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Otherworldly Whispers: Gain bonus on Knowledge checks.
[ترجمه گوگل]زمزمه های دنیای دیگر: با چک های دانش جایزه دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]جایزه bonus رو برای چک کردن پرداخت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not of this world, supernatural, heavenly
other-worldly means more concerned with spiritual matters than with daily life.

پیشنهاد کاربران

آن جهانی. اخروی
مثال:
Below the sunlit surface waters, there is an otherworldly realm known as the twilight zone
پایین تر از سطح آفتاب گیر آبها یک قلمروی آن جهانی وجود دارد {که} به عنوان منطقه برزخ {یا منطقه} تاریک و روشن شناخته شده است.
مجرد ( غیرمادی، روحانی )
otherworldly awareness: آگاهی مجرد
more closely connected to spiritual things than to the ordinary things of life
صفت / بیشتر به چیزهای معنوی مرتبط است تا چیزهای معمولی زندگی، معنوی، ملکوتی
He, however, claimed to have had an otherworldly experience that marked his rebirth as Christ
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/otherworldly
غیر دنیوی، غیر خاکی
اخروی
فرازمینی
ماورایی
ملکوتی
روحانی معنوی

بپرس