others

جمله های نمونه

1. others planted and we ate; we plant so that others may eat
دیگران کاشتند ماخوردیم و ما می کاریم تا دیگران بخورند.

2. do unto others as you would have them do unto you
با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند.

3. do unto others as you would like them to do unto you
با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند.

4. he instigated others to rebellion
او دیگران را تحریک به شورش کرد.

5. he treats others kindly
او با دیگران با مهربانی رفتار می کند.

6. superior to others
برتر از دیگران

7. to will others into submisson
(با اراده) دیگران را وادار به فرمانبری کردن

8. of all others
بالاتر از همه،مافوق دیگران،بیشتر از همه

9. some came and others went
برخی آمدند و دیگران رفتند.

10. the opinion of others is indifferent to him
نظر دیگران برای او علی السویه است.

11. having equal standing with others
دارای موقعیت برابر با دیگران بودن

12. she arrived later than others
از دیگران دیرتر آمد.

13. some factories survived and others went into bankruptcy
برخی کارخانه ها دوام آوردند و بقیه ورشکست شدند.

14. some flowers are single, others are in clusters
برخی گل ها منفرد و برخی دیگر خوشه ای هستند.

15. some societies are static, others are mobile
برخی از جوامع ایستا و برخی دیگر سیال هستند.

16. some woven shirts stretch, others shrink
برخی پیراهن های بافته فراخ می شوند و برخی دیگر تنگ می شوند.

17. to deal kindly with others
با دیگران مهربانانه رفتار کردن

18. to show consideration for others
ملاحظه ی دیگران را کردن

19. a problem that overshadowed all others
مسئله ای که سایر مسائل را تحت الشعاع قرار داد

20. a responsibility prior to all others
مسئولیتی مهمتر از همه ی مسئولیت های دیگر

21. each whole is interconnected with others
هر مجموعه ی کامل با سایر مجموعه ها همبسته است.

22. he enjoys inflicting pain on others
او از تحمیل درد به دیگران خوشش می آید.

23. he in companionship with two others
او به اتفاق دو نفر دیگر

24. he is always considerate of others
او همیشه رعایت حال دیگران را می کند.

25. he shows no care for others
او ملاحظه ی دیگران را نمی کند.

26. he suddenly went and left others to pay the score
ناگهان رفت و پرداخت حساب را به دیگران واگذاشت.

27. how can we rest when others are suffering
وقتی که دیگران رنج می برند ما چطور بتوانیم آسوده خاطر باشیم.

28. it is meritorious to help others free of charge
کمک رایگان به دیگران ثواب دارد.

29. jahangir is better educated than others
جهانگیر از دیگران تحصیلات بهتری دارد.

30. mahmood was adroit at flattering others
محمود در تملق گویی از دیگران مهارت داشت.

31. she is chary of offending others
او مواظب است که دیگران را نرجاند.

32. some positions were hereditary and others were elective
برخی از مقام ها موروثی و برخی دیگر انتخابی بودند.

33. suffering humanizes some and embitters others
رنج،برخی را نیک نهاد و دیگران را تلخ کام (بدخو) می کند.

34. those who wish to reform others must begin with themselves
آنان که می خواهند دیگران را اصلاح کنند باید از خودشان شروع کنند.

35. to impose one's will on others
اراده ی خود را به دیگران تحمیل کردن

36. to neglect the advice of others
پند دیگران را نادیده گرفتن

37. "kodak" is a proprietary name and others can not use it
((کداک)) نام انحصاری است و دیگران نمی توانند از آن استفاده کنند.

38. he is always forward in helping others
او همیشه مشتاق کمک به دیگران است.

39. his cynicism about the future demoralized others
بدبینی او درباره ی آینده دیگران را دلسرد می کرد.

40. his reports disagree with those of others
گزارش های او با گزارش های دیگران نمی خواند.

41. old age sets him apart from others
کبر سن او را از دیگران جدا می کند.

42. the oldest son has precedence over others
پسر ارشد بر سایرین تقدم دارد.

43. this editon varies from all the others
این ویرایش با همه ی ویرایش های دیگر فرق دارد.

44. wealth wrung from the work of others
ثروتی که از کار دیگران به دست آمده است

45. fining him will be a deterrent to others
جریمه کردن او عامل بازدارنده ای برای دیگران خواهد بود.

46. he holds a wide lead over the others
او خیلی از سایرین جلوتر است.

47. he was a bully and enjoyed hurting others
او آدمی زورگو بود و از آزار دیگران لذت می برد.

48. he won more money than all the others together
او از همه ی پولی که دیگران برده بودند بیشتر برد.

49. her disenchantment had a profound effect on others
توهم زدایی او اثر ژرفی بر دیگران داشت.

50. self-knowledge is the first step toward knowing others
خودشناسی نخستین گام به سوی شناخت دیگران است.

51. some candidates receive more positive exposure than others
برخی نامزدهای انتخاباتی برگذاشت مثبت تری از سایرین دریافت می کنند.

52. some diseases can easily be communicated to others
برخی بیماری ها به آسانی به دیگران منتقل می شود.

53. some of the goody-goody pilgrims kept criticizing others
برخی از زوار اهل ریا و سالوس مرتبا از دیگران خرده می گرفتند.

54. the prescription of an individual's duties toward others
تعیین وظایف فرد نسبت به دیگران

55. this carpet's design differentiates it from the others
طرح این فرش آن را از سایر فرش ها متمایز می کند.

56. this organization will be superseded by two others
این سازمان جای خود را به دو سازمان دیگر خواهد داد.

57. this patient should be separated from the others
این بیمار را باید از دیگران مجزا کرد.

58. this student is a cut above the others
این شاگرد از دیگران بهتر است.

59. to have respect for the feelings of others
رعایت احساسات دیگران را کردن

60. to subject oneself to the contempt of others
خود را دستخوش تحقیر دیگران کردن

61. what you say chimes in with what others say
حرف های شما با آنچه دیگران می گویند جور درمی آید.

62. why does one literary work endure while others do not?
چرا یک اثر ادبی پایدار می ماند و آثار دیگر نمی ماند؟

63. a novel good enough to jostle with the others in the market
رمان خوبی که می توانست در بازار با دیگر رمان ها رقابت کند

64. he signed the paper and passed it to others
او ورقه را امضا نمود و به دیگران رد کرد.

65. her main office in life was to help others
کار عمده ی او در زندگی کمک به دیگران بود.

66. her red dress extinguished those of all the others
پیراهن قرمز او جامه های دیگران را بی جلوه کرد.

67. my mother lived by the precept: "do unto others as you would have them do unto you"
مادرم طبق این دستورالعمل زندگی می کرد: ((با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند. ))

68. one of the officers was executed and five others were demoted
یکی از افسران را اعدام کردند و پنج نفر دیگر را تنزل رتبه دادند.

69. the runner was one lap ahead of the others
دونده یک دور میدان از دیگران جلو بود.

70. two of the bicycles were new but the others were old
دوتا از دوچرخه ها نو بودند ولی بقیه کهنه بودند.

پیشنهاد کاربران

غیرخودیها ، دیرکسان
برخی دیگر
دیگران / سایر
مثال: He was concerned about the welfare of others.
او از رفاه سایران نگران بود.
جمع other هست
یعنی معنی others میشه دیگران ، سایر موارد
آنان
آنها
موارد دیگر
وحت می توان معنی دیگر را داشته باشد
عده ای
( تفاوت other و others ) :
otherاز وابسته های پیشرو است و برای اشاره استفاده
میشود این کلمه قبل از اسم قرار میگیرد. others جمع other است و میتواند به عنوان ضمیر به عنوان جانشین اسم استفاده شود . و بعد از آن اسم نمی آید
...
[مشاهده متن کامل]

?Do you have any other books
?Do you have any others
آیا کتاب دیگری دارید ؟
( Zabanhome. ir )

تو فیلم ها از مابهتران و موجوداتی ماورایی هم ترجمه میشه
بقیه
ان ها - انان - افراد دیگر
دیگران ، سایر موارد
سایر موارد
موارد دیگر
عده دیگر
انها، انان
دیگران ، آن ها ، آنان، شما ،
سایرین، بقیه
دیگران یا مردم
دیگران
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس