1. He was ostracized by his colleagues for refusing to support the strike.
[ترجمه گوگل]او به دلیل امتناع از حمایت از اعتصاب توسط همکارانش طرد شد
[ترجمه ترگمان]او توسط همکارانش به خاطر امتناع از حمایت از این اعتصاب از سوی همکارانش طرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His colleagues ostracized him after he criticized the company in public.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه او در ملاء عام از شرکت انتقاد کرد، همکارانش او را طرد کردند
[ترجمه ترگمان]همکارانش او را بعد از انتقاد از شرکت در ملا عام اخراج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She claims she's being ostracized by some members of her local community.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که توسط برخی از اعضای جامعه محلی خود طرد شده است
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که توسط برخی از اعضای جامعه محلی خود طرد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The princess was ostracized for marrying a rich bourgeois.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم به دلیل ازدواج با یک بورژوای ثروتمند طرد شد
[ترجمه ترگمان]درست در آن هنگام بود که شاهزاده خانم با یک بورژوای ثروتمند ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She found herself ostracized by erstwhile friends.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که توسط دوستان قبلی طرد شده است
[ترجمه ترگمان]اون خودش رو در کنار دوستای قدیمیم پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was ostracized by the other students.
[ترجمه گوگل]او توسط سایر دانش آموزان طرد شد
[ترجمه ترگمان]او توسط دانشجویان دیگر تبعید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was ostracized by the society.
8. The ill are no longer ostracized as moral pariahs except by a few remaining primitive tribes ruled by superstition.
[ترجمه گوگل]بیماران دیگر به عنوان منحوس اخلاقی طرد نمی شوند مگر توسط چند قبایل بدوی باقی مانده که خرافات بر آنها حکومت می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد بیمار دیگر به عنوان pariahs اخلاقی طرد نمی شوند، مگر توسط چند قبیله بدوی که از خرافات حکومت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. After her arrest, Lang was ostracized by her neighbors.
[ترجمه گوگل]لنگ پس از دستگیری توسط همسایگانش طرد شد
[ترجمه ترگمان]پس از دستگیری او، لنگ توسط همسایگان خود طرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This explains why patriarchal legal codes sometimes ostracize and punish the victim of rape as much as the rapist.
[ترجمه گوگل]این توضیح می دهد که چرا قوانین حقوقی مردسالارانه گاهی قربانی تجاوز را به اندازه متجاوز طرد و مجازات می کنند
[ترجمه ترگمان]این امر توضیح می دهد که چرا کده ای قانونی پدرسالاری گاهی اوقات قربانی تجاوز را مجازات می کنند و قربانی تجاوز را به اندازه متجاوز تنبیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Free riders may be ostracized because their colleagues can easily detect uncooperative attitudes to the company.
[ترجمه گوگل]رایگان سواران ممکن است طرد شوند زیرا همکاران آنها به راحتی می توانند نگرش های غیرهمکاری نسبت به شرکت را تشخیص دهند
[ترجمه ترگمان]سواران آزاد ممکن است از جامعه طرد شوند، زیرا همکاران آن ها به راحتی می توانند نگرش های بدون هم کاری را به شرکت تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His client is broke, Baker said, and ostracized.
[ترجمه گوگل]بیکر گفت که موکلش شکست خورده و طرد شده است
[ترجمه ترگمان]بی کر گفت: موکلش قطع شد، و تبعید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. So she spends a good part of the movie getting back at everyone for ostracizing her.
[ترجمه گوگل]بنابراین او بخش خوبی از فیلم را صرف پاسخگویی به همه برای طرد کردن او می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین او قسمتی از فیلم را که به خاطر ostracizing به همه، به همه جا باز می گردد، می گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In the podictionary episode on the word ostracize I talked about how the shells of oysters found their way into that word meaning "to shun" someone.
[ترجمه گوگل]در اپیزود دیکشنری در مورد کلمه طرد کردن، من در مورد این صحبت کردم که چگونه پوسته صدفها به این کلمه به معنای "فرار از کسی" راه پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]در بخش \"podictionary\" در کلمه \"ostracize\"، من در مورد این موضوع صحبت کردم که چگونه صدف صدف ها، راهشان را به این کلمه یعنی \"اجتناب از\" کسی \" پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید