ostler

/ˈɒslər//ˈɒslə/

معنی: میراخور، مهتر اصطبل
معانی دیگر: رجوع شود به: hostler

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of hostler.

جمله های نمونه

1. It seems that the Ostler Press is also interested.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مطبوعات Ostler نیز علاقه مند هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مطبوعات Ostler نیز علاقه مند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Grooms and ostlers furnished us with horses for our journey.
[ترجمه گوگل]دامادها و اهالی اسب برای سفر به ما تجهیز کردند
[ترجمه ترگمان]Grooms و ostlers برای مسافرت ما اسب های خود را مبله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Horses rearing and neighing, as ostlers and stable-boys tried to calm them down and lead them away.
[ترجمه گوگل]اسب‌ها در حال پرورش و نعره زدن، به‌عنوان اصطبل‌ها و پسران اصطبل سعی می‌کردند آن‌ها را آرام کنند و دور کنند
[ترجمه ترگمان]اسب ها پرورش می دادند و شیهه می کشیدند، چون ostlers و stable سعی کردند تا آن ها را آرام کنند و آن ها را دور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Grooms and ostlers were already in the yard.
[ترجمه گوگل]دامادها و اهالی از قبل در حیاط بودند
[ترجمه ترگمان]Grooms و ostlers در حیاط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A red-nosed ostler took their horses.
[ترجمه گوگل]یک حشره بینی قرمز اسب های آنها را گرفت
[ترجمه ترگمان]اصطبل سرخ بینی اسب ها را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet another story tells of a young ostler who worked at the inn.
[ترجمه گوگل]با این حال، داستان دیگری از یک کاوشگر جوان می گوید که در مسافرخانه کار می کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، داستان دیگری درباره a جوان که در مسافرخانه کار می کرد نقل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An ostler took the cavalryman's horse while a liveried footman relieved him of his helmet and cumbersome sword.
[ترجمه گوگل]یک اسب سوار اسب سواره را گرفت در حالی که یک پای پیاده او را از کلاه ایمنی و شمشیر دست و پا گیرش رها کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از ostler اسب سواران سوار را گرفت و در حالی که خدمتکاری به تن داشت او را از کلاه کلاه خود و شمشیر سنگین راحت بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Ostler plunges happily into his tales from ancient history.
[ترجمه گوگل]آقای اوستلر با خوشحالی در داستان های خود از تاریخ باستان فرو می رود
[ترجمه ترگمان]آقای Ostler با خوشحالی به داستان های او از تاریخ باستان وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet Ostler takes the view that by around 2050 no global lingua franca will be needed.
[ترجمه گوگل]با این حال اوستلر بر این عقیده است که تا حدود سال 2050 به هیچ زبان جهانی جهانی نیاز نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]بااینحال، Ostler این دیدگاه را در نظر می گیرد که تا سال ۲۰۵۰، هیچ زبان میانجی جهانی مورد نیاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ostler gives an account of the fluctuating fortunes of other major world languages.
[ترجمه گوگل]Ostler گزارشی از ثروت نوسان سایر زبان های مهم جهان ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Ostler به شرح ثروت های متغیر دیگر زبان های اصلی جهان می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Ostler is surely right about the nationalist limits to the spread of English as a mother-tongue.
[ترجمه گوگل]مطمئناً آقای اوستلر در مورد محدودیت های ملی گرایانه برای گسترش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان مادری درست می گوید
[ترجمه ترگمان]آقای Ostler مطمئنا در مورد حدود ناسیونالیستی در گسترش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان مادری، درست می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Nicholas Ostler, a scholar of the rise and fall of languages, makes a surprising prediction in his latest book: the days of English as the world's lingua-franca may be numbered.
[ترجمه گوگل]اما نیکلاس اوستلر، محقق ظهور و سقوط زبان‌ها، در آخرین کتاب خود پیش‌بینی شگفت‌انگیزی را انجام می‌دهد: روزهای انگلیسی به‌عنوان زبان انگلیسی جهان ممکن است به شماره افتاده باشد
[ترجمه ترگمان]اما نیکولاس Ostler، محقق ظهور و افت زبان ها، پیش بینی شگفت انگیزی را در آخرین کتابش به وجود می آورد: روزه ای انگلیسی به عنوان زبان میانجی جهان ممکن است شماره گذاری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr Ostler writes that while Mandarin could be used more in trade between China and Africa, there is no record of a language becoming a lingua franca without first being that of an empire.
[ترجمه گوگل]آقای اوستلر می نویسد که در حالی که ماندارین می تواند بیشتر در تجارت بین چین و آفریقا مورد استفاده قرار گیرد، هیچ سابقه ای وجود ندارد که زبانی بدون اینکه ابتدا یک امپراتوری باشد تبدیل به زبانی شود
[ترجمه ترگمان]آقای Ostler می نویسد که در حالی که ماندارین می تواند در تجارت بین چین و آفریقا بیشتر مورد استفاده قرار گیرد، هیچ سابقه ای از یک زبان در حال تبدیل شدن به یک زبان میانجی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Ostler suggests that two new factors—modern nationalism and technology—will check the spread of English.
[ترجمه گوگل]آقای اوستلر پیشنهاد می کند که دو عامل جدید - ناسیونالیسم مدرن و فناوری - گسترش زبان انگلیسی را بررسی خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]آقای Ostler می گوید که دو عامل جدید - ناسیونالیسم و فن آوری نوین - گسترش زبان انگلیسی را بررسی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میراخور (اسم)
equerry, ostler

مهتر اصطبل (اسم)
ostler

انگلیسی به انگلیسی

• horseman; one who works in a stable; one who cares for horses

پیشنهاد کاربران

بپرس