osteoid


معنی: استخوانی، استخوان وار، استخوان مانند
معانی دیگر: استخوان سان، استخوان واره

جمله های نمونه

1. Osteoid production by a sarcoma is diagnostic of osteosarcoma.
[ترجمه گوگل]تولید استوئید توسط سارکوم تشخیصی استئوسارکوم است
[ترجمه ترگمان]تولید osteoid توسط یک sarcoma تشخیصی از osteosarcoma است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An osteoblastoma is just a big osteoid osteoma in the vertebra.
[ترجمه گوگل]استئوبلاستوم فقط یک استئومای استوئیدی بزرگ در مهره است
[ترجمه ترگمان]استخوان osteoblastoma فقط استخوان ورم استخوان است که در مهره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion The nidus of osteoid osteoma is so small, that the diagnosis is easy to miss. Both X-ray and CT scan can often demonstrate the central radiolucent nidus for . . .
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری نیدوس استئومای استئوییدی آنقدر کوچک است که تشخیص آن آسان است هم اشعه ایکس و هم سی تی اسکن اغلب می توانند نیدوس رادیولوسنت مرکزی را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The of osteoma بسیار کوچک است و تشخیص آسان است هر دو اشعه ایکس و سی تی اسکن اغلب می توانند the radiolucent مرکزی را برای …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Non-shaped matrix become the main part of the osteoid.
[ترجمه گوگل]ماتریکس غیرشکل به بخش اصلی استوئید تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]این ماتریس به بخش اصلی the تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From osteoid to mature bone the color changed from orange-red, light blue to dark blue.
[ترجمه گوگل]از استوئید به استخوان بالغ، رنگ از قرمز نارنجی، آبی روشن به آبی تیره تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]از osteoid تا استخوان بالغ، رنگ از رنگ نارنجی - قرمز، آبی به آبی تیره تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are lots of osteoid tissue and chondral tissue in the tumor.
[ترجمه گوگل]در تومور تعداد زیادی بافت استوئیدی و غضروفی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بافت osteoid و بافت chondral زیادی در تومور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective:In order to comprehend the clinical feature of osteoid osteoma.
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور درک ویژگی های بالینی استئومای استوئیدی
[ترجمه ترگمان]هدف: به منظور درک ویژگی های بالینی of osteoma
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To investigate the feasibility of osteoid callus allograft as a kind of bone healing promoting materials.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی امکان سنجی آلوگرافت کالوس استوئیدی به عنوان نوعی مواد تقویت کننده ترمیم استخوان
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق امکان سنجی of callus allograft به عنوان نوعی از مواد ترویج کننده استخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Summary of Background Data Curative treatment of osteoid osteomas entails complete intralesional excision of the nidus.
[ترجمه گوگل]خلاصه ای از داده های پس زمینه درمان درمانی استئومای استئوییدی مستلزم برداشتن کامل نیدوس داخل ضایعه است
[ترجمه ترگمان]خلاصه داده های پس زمینه برای درمان osteoid osteomas مستلزم یک برش intralesional از the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is the central nidus of an osteoid osteoma composed of irregular reactive new bone.
[ترجمه گوگل]این نیدوس مرکزی یک استئومای استوئیدی است که از استخوان جدید واکنشی نامنظم تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این the مرکزی یک osteoma osteoid است که از استخوان جدید واکنش پذیری نامنظم تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Histological results showed the formation of osteoid and the deposition of calcium phosphate was more active in the test group than that of control group.
[ترجمه گوگل]نتایج بافت شناسی نشان داد که تشکیل استوئید و رسوب فسفات کلسیم در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود
[ترجمه ترگمان]نتایج Histological نشان داد که تشکیل of و رسوب فسفات کلسیم در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل فعال تر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Osteoid is calcified by osteoblasts and during this process the cells become encased in lacunae within the calcified material and become osteocytes.
[ترجمه گوگل]استوئید توسط استئوبلاست‌ها کلسیفیه می‌شود و در طی این فرآیند سلول‌ها در لاکون‌های درون ماده کلسیفیه شده محصور می‌شوند و به استئوسیت تبدیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان] osteoid calcified osteoblasts osteoblasts and and during during process the the in lacunae lacunae material material within calcified calcified calcified encased encased encased encased become become and and and and and and and and and become become become become become become become osteocytes osteocytes osteocytes osteocytes osteocytes become become become become become become become become become become become become become become is is is is is is is is is is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To introduce the diagnosis and treatment of osteoid osteoma of the laminae with cortical destruction in children.
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی تشخیص و درمان استئوما استئومای لامینه ها با تخریب قشر در کودکان
[ترجمه ترگمان]هدف معرفی تشخیص و درمان osteoid osteoma از the with در کودکان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results Aneurysmal bone cyst was found in 4 cases, giant cell tumor in 3 cases(accompanying aneurismal bone cyst 2 cases), ganglion, hamartoma, osteoid osteoma and lipoma in 1 case, respectively.
[ترجمه گوگل]نتایج کیست استخوان آنوریسمال در 4 مورد، تومور سلول غول پیکر در 3 مورد (همراه با کیست استخوان آنوریسمال 2 مورد)، گانگلیون، هامارتوم، استئومای استئویید و لیپوم در 1 مورد یافت شد
[ترجمه ترگمان]نتایج برای کیست استخوان در ۴ حالت یافت شد، تومور سلولی بزرگ در ۳ مورد (همراه با استخوان aneurismal (۲ مورد)، غده ganglion، hamartoma، osteoid osteoma و lipoma در یک حالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخوانی (صفت)
bony, osseous, osteoid

استخوان وار (صفت)
osteoid

استخوان مانند (صفت)
osteoid

انگلیسی به انگلیسی

• resembling bone, like bone

پیشنهاد کاربران

osteoid ( اَرتاپزشکی )
واژه مصوب: استخوان واره
تعریف: بافت پایۀ استخوان که هنوز آهکی نشده باشد

بپرس