ostensive


معنی: ظاهر، تظاهر امیز
معانی دیگر: نمایان ساز، آشکار ساز، نشان دهنده، انگشت نما ساز، متظاهر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ostensively (adv.)
(1) تعریف: clearly or directly shown, expressed, or demonstrated.
مترادف: clear, demonstrative, plain
مشابه: articulate, conspicuous, demonstrable, distinct, evident, manifest, obvious, patent

- ostensive proof of her guilt
[ترجمه گوگل] اثبات آشکار گناه او
[ترجمه ترگمان] ثابت کرد که این گناه از گناه اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: ostensible.
مترادف: apparent, claimed, outward, seeming
مشابه: assumed, external, feigned, nominal, obvious, presumed, professed, purported, superficial, surface

جمله های نمونه

1. This paper focuses on the effects of tacit knowledge in the "Ostensive inferential Communication Model".
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اثرات دانش ضمنی در "مدل ارتباط استنباطی ظاهری" تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی اثرات دانش ضمنی در مدل ارتباطی \"ostensive inferential\" تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From the cognitive perspective, Relevance Theory puts forward "Ostensive Inferential Communication Model", explaining the nature, mental process and contextual effects of language communication.
[ترجمه گوگل]از منظر شناختی، نظریه ارتباط "مدل ارتباط استنباطی ظاهری" را مطرح می کند که ماهیت، فرآیند ذهنی و اثرات متنی ارتباط زبانی را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه شناختی، نظریه ارتباط \"مدل ارتباطی ostensive inferential\" را مطرح می کند و ماهیت، فرآیند ذهنی و تاثیرات متنی ارتباط زبانی را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, ideal contextual effects in oral communication are conditioned by the "ostensive" devices employed by the speaker .
[ترجمه گوگل]با این حال، تأثیرات متنی ایده‌آل در ارتباطات شفاهی به وسیله ابزارهای «ظاهر» به کار گرفته شده توسط گوینده مشروط می‌شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، اثرات متنی ایده آل در ارتباط شفاهی به وسیله وسایل \"ostensive\" که توسط گوینده به کار گرفته شده اند، مشروط شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Secondly, he has criticized the ostensive definition.
[ترجمه گوگل]ثانیاً تعریف ظاهری را نقد کرده است
[ترجمه ترگمان]دوم، او از تعریف ostensive انتقاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to Relevance Theory, reading comprehension is an ostensive - inferential and dynamic process.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه ارتباط، درک مطلب یک فرآیند ظاهری - استنتاجی و پویا است
[ترجمه ترگمان]طبق نظر تئوری ارتباط، درک مطلب یک فرآیند ostensive - inferential و فرآیند پویا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because, first, ostensive definition which is working must be under the ground of language ; second, private linguists could not follow rules privately .
[ترجمه گوگل]زیرا اولاً تعریف ظاهری که کار می کند باید در زیر زمین زبان باشد دوم، زبان شناسان خصوصی نمی توانستند به طور خصوصی از قوانین پیروی کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ابتدا تعریف ostensive که کار می کند باید زیر سطح زبان باشد؛ دوم، زبانشناسان خصوصی نمی توانند به طور خصوصی مقررات را دنبال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An ostensive performance study shows that our system performs well.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه عملکرد ظاهری نشان می دهد که سیستم ما عملکرد خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه عملکرد ostensive نشان می دهد که سیستم ما به خوبی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It contains language-game, ostensive definition, family-resemblance and philosophy.
[ترجمه گوگل]این شامل بازی زبان، تعریف ظاهری، شباهت خانوادگی و فلسفه است
[ترجمه ترگمان]آن شامل بازی زبان، تعریف ostensive، شباهت خانوادگی و فلسفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The use of ostensive definition presupposes the presence of its user, which means that the interpretation of linguistic meaning is a fusion of pragmatics and semantics.
[ترجمه گوگل]استفاده از تعریف ظاهری مستلزم حضور کاربر آن است، به این معنی که تفسیر معنای زبانی تلفیقی از عمل شناسی و معناشناسی است
[ترجمه ترگمان]استفاده از تعریف ostensive، وجود کاربر آن را پیش فرض می کند، که به این معنی است که تفسیر مفهوم زبانی ترکیبی از عملگرایی و معنا شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In DICP, a cross-cultural mental dialogue between the translator and the original author or utterances is a relevance-seeking, ostensive -inferential process.
[ترجمه گوگل]در DICP، گفت‌وگوی ذهنی میان فرهنگی بین مترجم و نویسنده اصلی یا گفته‌ها، فرآیندی استنباط‌آمیز و ربط‌جویی است
[ترجمه ترگمان]در DICP، یک گفتگوی ذهنی بین فرهنگی بین مترجم و نویسنده اصلی یا utterances، یک فرآیند relevance - ostensive - inferential است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "Human infants are highly social creatures who cannot help but interpret the ostensive communicative signals directed to them, " the researchers wrote.
[ترجمه گوگل]محققان نوشتند: "نوزادان انسان موجوداتی بسیار اجتماعی هستند که نمی توانند سیگنال های ارتباطی آشکاری که به آنها ارسال می شود را تفسیر کنند "
[ترجمه ترگمان]محققان نوشته اند: \" نوزادان انسان موجودات بسیار اجتماعی هستند که نمی توانند به آن ها کمک کنند بلکه اشارات زبان ارتباطی هدایت شده به آن ها را تفسیر کنند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the one hand, the speaker sets in his utterance ostensive stimuli to achieve his information intention and communication intention.
[ترجمه گوگل]از یک سو، گوینده برای دستیابی به قصد اطلاعاتی و نیت ارتباطی خود، محرک های ظاهری در گفتار خود قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، گوینده برای رسیدن به قصد و قصد ارتباطی خود، محرک های ostensive را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This thesis adopts Shu Dingfang's classification (2000) and attempts to put the ostensive -inferential mode to the practical application by interpreting different types of metaphors.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه طبقه بندی شو دینگ فانگ (2000) را پذیرفته و تلاش می کند تا با تفسیر انواع مختلف استعاره، حالت ظاهری - استنتاجی را در کاربرد عملی قرار دهد
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه طبقه بندی شو Dingfang (۲۰۰۰)و تلاش برای قرار دادن مد ostensive - inferential به کاربرد عملی با تفسیر انواع مختلف استعاره استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this paradigm, translating is both a relevance - seeking, ostensive - inferential process and a dynamically - adjusting process.
[ترجمه گوگل]در این پارادایم، ترجمه هم یک فرآیند مرتبط - جستجوگر، هم ظاهری - استنتاجی و هم یک فرآیند تنظیم پویا است
[ترجمه ترگمان]در این پارادایم، ترجمه هر دو یک فرآیند relevance، ostensive - inferential و یک فرآیند adjusting پویا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظاهر (صفت)
outside, clear, apparent, external, outward, exterior, manifest, obvious, evident, patent, confessed, conspicuous, discernible, evidential, flat-out, noticeable, observable, ostensive

تظاهر امیز (صفت)
ostensive

انگلیسی به انگلیسی

• shown to be so, demonstrated; ostensible

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ostensibility
✅️ صفت ( adjective ) : ostensible / ostensive
✅️ قید ( adverb ) : ostensibly / ostensively
ostensive definition
تعریف اشاره ای

بپرس