ostensible

/aˈstensəbl̩//ɒˈstensəbl̩/

معنی: نمایان، صوری، قابل نمایش
معانی دیگر: نشان دادنی، قابل ارائه، نمایاندنی، ظاهری، وانمودی، وانمودین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ostensibly (adv.)
• : تعریف: apparent or stated, as opposed to real or true.
مترادف: apparent, claimed, outward, seeming
متضاد: actual, genuine
مشابه: external, nominal, obvious, presumed, professed, purported, superficial, supposed, surface

- Her ostensible interest is friendly concern, but her real aim is gathering gossip.
[ترجمه گوگل] علاقه ظاهری او نگرانی دوستانه است، اما هدف واقعی او جمع آوری شایعات است
[ترجمه ترگمان] علاقه ظاهری او دوستانه است، اما هدف واقعی اش این است که شایعات را جمع و جور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the ostensible reason for his trip to kashan was to purchase rugs but his real reason was to see his fiancée
دلیل ظاهری سفر او به کاشان خرید قالی بود ولی دلیل واقعی آن دیدن نامزدش بود.

2. send me two letters--one confidential, another ostensible
دو نامه برایم بفرست - یکی محرمانه و دیگری برای نشان دادن به دیگران.

3. Their ostensible goal was to clean up government corruption, but their real aim was to unseat the government.
[ترجمه گوگل]هدف ظاهری آنها پاکسازی فساد دولتی بود، اما هدف واقعی آنها سرنگونی دولت بود
[ترجمه ترگمان]هدف ظاهری آن ها پاک سازی فساد دولت بود، اما هدف واقعی آن ها سرنگونی دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ostensible reason for his absence was illness, but everyone knew he'd gone to a football match.
[ترجمه گوگل]دلیل ظاهری غیبت او بیماری بود، اما همه می دانستند که او به یک مسابقه فوتبال رفته است
[ترجمه ترگمان]دلیل ظاهری for بیماری او بود، اما همه می دانستند که او به یک مسابقه فوتبال رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ostensible reason wasn't the real reason.
[ترجمه گوگل]دلیل ظاهری دلیل واقعی نبود
[ترجمه ترگمان]دلیل ظاهری آن ها دلیل واقعی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ostensible reason for his resignation was ill health.
[ترجمه گوگل]دلیل ظاهری استعفای او بیماری بود
[ترجمه ترگمان]دلیل ظاهری او برای استعفای او بیمار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ostensible reason for this outlay was that kerosene was the lighting fuel of the poor.
[ترجمه گوگل]دلیل ظاهری این هزینه این بود که نفت سفید سوخت روشنایی فقرا بود
[ترجمه ترگمان]دلیل ظاهری این هزینه این بود که نفت، سوخت روشنایی فقرا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This makes even more nonsensical its ostensible reasons for the land invasions.
[ترجمه گوگل]این امر دلایل ظاهری آن را برای تهاجمات زمینی بیش از پیش بی معنی می کند
[ترجمه ترگمان]این موضوع حتی به دلیل دلایل ظاهری آن برای تهاجم زمینی بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does Astrophil, who is the ostensible author, mean he loves truth or that it is true he is in love?
[ترجمه گوگل]آیا آستروفیل، که نویسنده ظاهری است، به این معناست که او حقیقت را دوست دارد یا اینکه حقیقت دارد که او عاشق است؟
[ترجمه ترگمان]آیا Astrophil، که نویسنده ظاهری است، به این معنی است که او حقیقت را دوست دارد یا اینکه او عاشق است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ostensible reason was Mr Moussa's supposedly unauthorised dialogue with representatives of the main radical religious group, the Jamaat Islamiya.
[ترجمه گوگل]دلیل ظاهری گفتگوی ظاهراً غیرمجاز آقای موسی با نمایندگان گروه اصلی مذهبی رادیکال، جماعت اسلامیه بود
[ترجمه ترگمان]دلیل ظاهری آقای موسی، گفتگوی غیرمجاز با نمایندگان گروه اصلی مذهبی رادیکال جماعت اسلامیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These experiences left him skeptical of the ostensible benefits of closing the glass subsidiary.
[ترجمه گوگل]این تجربیات او را نسبت به مزایای ظاهری بستن شرکت تابعه شیشه شک داشت
[ترجمه ترگمان]این تجربیات او را به مزایای ظاهری بستن تابعه شیشه شک داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ornate as they are, these ostensible and material are after all nothingness for life.
[ترجمه گوگل]این‌های ظاهری و مادی، همان‌طور که آراسته‌اند، برای زندگی هیچ هستند
[ترجمه ترگمان]این ظاهری و مادی آن طور که هست پس از همه پوچ و پوچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dickinson's poetry, despite its ostensible formal simplicity, is remarkable for its variety, subtlety and richness.
[ترجمه گوگل]شعر دیکینسون، علیرغم سادگی ظاهری، به دلیل تنوع، ظرافت و غنای آن قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]اشعار دیکنسون علی رغم سادگی ظاهری ظاهری آن، به خاطر تنوع، ظرافت و غنای آن، قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Though there are some ostensible differences, they are essentially complimentary in politics which laid the theoretical foundation for the moral politics of feudalist society.
[ترجمه گوگل]اگرچه برخی تفاوت‌های ظاهری وجود دارد، اما اساساً در سیاست که پایه‌های نظری سیاست اخلاقی جامعه فئودالیستی را پایه‌گذاری کرد، مکمل یکدیگر هستند
[ترجمه ترگمان]اگر چه برخی تفاوت های ظاهری وجود دارد، آن ها اساسا از سیاست تعریف می کنند که اساس نظری سیاست اخلاقی جامعه feudalist را پی ریزی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نمایان (صفت)
seeming, visible, dominant, egregious, ostensible

صوری (صفت)
exterior, formal, simulated, superficial, ostensible, nominal, simulative, factitious, factitive

قابل نمایش (صفت)
ostensible

انگلیسی به انگلیسی

• appearing to be true; professed to be a certain way (but often having hidden meaning or intent)
ostensible is used to refer to things that seem or are said to be the case, but which you think are probably not the case; a formal word.

پیشنهاد کاربران

ظاهری. نمایان، صوری، قابل نمایش، قابل ارائه
مثال:
Send me two letters - - one confidential, another ostensible.
دو تا نامه برای من بفرست. یکی محرمانه و دیگری قابل ارائه
Meanings :
1. appearing as such but not necessarily so
2. represented or displayed as such; pretended
Example :
∆ The ostensible setting is an institution called Last Chance, a boarding school for troubled boys in a dilapidated old house in the countryside. With uncharacteristically printable eloquence, the usually profane Shy sees the building as being “hunched over the garden like a chunk of grumpy history. ” Despite the best efforts of the saintly - patient staff, it’s a grim place, not least because “the boys just rip and rip at each other, endless patterns of attack and response, like flirting’s grim twin. ”
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ostensibility
✅️ صفت ( adjective ) : ostensible / ostensive
✅️ قید ( adverb ) : ostensibly / ostensively
سطحی
ظاهری
صوری
ظاهرا واقعی و درست
صفت:
stated or appearing to be true, but not necessarily so. بیان ظاهرا درست ، اما لزوما چنین نیست.
"the real dispute which lay behind the ostensible complaint""اختلافات واقعی که در پشت شکایت ظاهری قرار دارد"
غیر واقعی

بپرس