osteitis

/ˌɑːstiːˈaɪtɪs//ˌɒstɪˈaɪtɪs/

معنی: ورم استخوان، اماس استخوان
معانی دیگر: (پزشکی) استخوان تبسی، استخوان افروختگی، التهاب استخوان، طب ورم استخوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: osteitic (adj.)
• : تعریف: inflammation of a bone or bony tissue.

جمله های نمونه

1. Objective: To explore the cause of iliac osteitis condensans like changes resulting from pelvic deformity.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی علت کندانسان استئیت ایلیاک مانند تغییرات ناشی از تغییر شکل لگن
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بررسی علت of osteitis condensans مانند تغییرات ناشی از بدشکلی لگن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results MRI has great value in distinguishing osteitis with spinal metastases.
[ترجمه گوگل]ResultsMRI ارزش زیادی در تشخیص استئوتیت با متاستازهای نخاعی دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج MRI مقدار زیادی در تشخیص osteitis با سلول های spinal دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Osteitis caused by Bacille Calmette - Guerin vaccination: an emergent problem in Chile?
[ترجمه گوگل]استئیت ناشی از Bacille Calmette - واکسیناسیون Guerin: مشکلی اضطراری در شیلی؟
[ترجمه ترگمان]Osteitis ایجاد شده توسط Bacille Calmette - Guerin: یک مشکل نوظهور در شیلی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mild osteitis fibrosa and osteitis fibrosa, the most frequent forms of renal osteodystrophy, were observed in (2 8%) and 1patients (2 6%), respectively.
[ترجمه گوگل]استئيت فيبروزا خفيف و استئيت فيبروزا، شايع ترين شكل استئوديستروفي كليوي، به ترتيب در (2/8%) و 1 بيمار (2/6%) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]fibrosa osteitis و osteitis fibrosa، رایج ترین شکل of کلیه، به ترتیب در (۲ % %)و ۱ بیمار (۲ %)مشاهده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Radiographs of other areas may show evidence of enthesitis with osteitis or arthropathy.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی نواحی دیگر ممکن است شواهدی از آنتزیت همراه با استئیت یا آرتروپاتی را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]radiographs مناطق دیگر ممکن است شواهدی از enthesitis را با osteitis یا arthropathy نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To study the clinical pathological characteristics and diagnostic criteria of osteitis fibrosa cystica (OFC)and its differential diagnosis from other bone tumors.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه خصوصیات پاتولوژیک بالینی و معیارهای تشخیصی استئیت فیبروزا سیستیکا (OFC) و تشخیص افتراقی آن با سایر تومورهای استخوانی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ویژگی های pathological بالینی و معیارهای تشخیصی of fibrosa cystica (OFC)و تشخیص افتراقی آن از سایر تومورهای استخوانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To discuss clinical and imaging features of SAPHO syndrome, a syndrome which clinically presents synovitis, hyperostosis, osteitis and skin lesions.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث درباره ویژگی های بالینی و تصویربرداری سندرم SAPHO، سندرمی که از نظر بالینی سینوویت، هیپراستوز، استئوتیت و ضایعات پوستی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار، بررسی ویژگی های بالینی و تصویربرداری از سندروم SAPHO است که به طور کلینیکی synovitis، hyperostosis، osteitis و آسیب های پوستی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objctive To evaluate the value of CT in diagnosis osteitis deformans in craniofacial lone.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی ارزش CT در تشخیص استئیت دفورمانس در ناحیه جمجمه و صورت
[ترجمه ترگمان]Objctive برای ارزیابی ارزش CT در تشخیص osteitis deformans در craniofacial تنها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This article presents a rare case of pseudohypoparathyroidism with fibrous osteitis.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مورد نادر از هیپوپاراتیروئیدیسم کاذب همراه با استئیت فیبری را ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مورد نادر از pseudohypoparathyroidism با osteitis فیبری نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results The main clinical features of the patient were palma-plantar pustulosis, hyperostosis, osteitis, and the osseous biopsy showed chronic inflammation.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: ویژگی‌های بالینی اصلی بیمار پوسچولوز کف پا، هیپراستوز، استئوتیت بود و بیوپسی استخوانی التهاب مزمن را نشان داد
[ترجمه ترگمان]نتایج ویژگی های اصلی بالینی بیمار، التهاب کف پا، hyperostosis، osteitis و بیوپسی osseous، التهاب مزمن را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورم استخوان (اسم)
osteitis

اماس استخوان (اسم)
osteitis

انگلیسی به انگلیسی

• infection of the bones

پیشنهاد کاربران

osteitis ( اَرتاپزشکی )
واژه مصوب: استخوان آماس
تعریف: تورم مجرای استخوان و فضاهای هاورس ( haversian ) و شاخه های انشعابی آنها

بپرس