osprey

/ˈɒspri//ˈɒspri/

معنی: عقاب دریایی، همای استخوان خوار
معانی دیگر: (جانورشناسی) همای ماهیخوار (تیره ی pandionidae و گونه ی pandion haliaetus)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: osprey, ospreys
• : تعریف: a large, fish-catching hawk with a dark back and white underside; fish hawk.

جمله های نمونه

1. I tested the Osprey overtrousers for four months during the winter and was very impressed with their performance.
[ترجمه گوگل]من سوارهای Osprey را به مدت چهار ماه در طول زمستان آزمایش کردم و از عملکرد آنها بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم
[ترجمه ترگمان]من the overtrousers را به مدت چهار ماه در طول زمستان آزمایش کردم و تحت تاثیر عملکرد آن ها قرار گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In May thieves returned to take osprey eggs.
[ترجمه گوگل]در ماه مه، دزدها برای بردن تخم مرغ ماهیگیری برگشتند
[ترجمه ترگمان]در ماه مه دزدان بازگشت تا تخم عقاب ماهیگیر را بردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I once watched an osprey fishing in the loch.
[ترجمه گوگل]یک بار ماهیگیری ماهیگیری را در دریاچه تماشا کردم
[ترجمه ترگمان]یک بار چشمم به یک ماهی عقاب ماهیگیر افتاد که در لاک ماهیگیری فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An osprey is flying over the water.
[ترجمه گوگل]یک ماهی‌ماهی بر فراز آب در حال پرواز است
[ترجمه ترگمان]عقاب ماهیگیر در حال پرواز بر روی آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Other stars of the show will be the ospreys of the Loch Garten Osprey Centre in Strathspey.
[ترجمه گوگل]دیگر ستاره‌های این نمایش، ماهی‌خواران مرکز اوسپری Loch Garten در Strathspey خواهند بود
[ترجمه ترگمان]ستارگان دیگر این برنامه ospreys مرکز osprey Garten در Strathspey خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first osprey chicks to be born in Northumberland for at least 200 years are fighting fit and getting ready for take-off.
[ترجمه گوگل]اولین جوجه های عقابی که حداقل برای 200 سال در نورثامبرلند متولد شده اند، در حال مبارزه و آماده شدن برای برخاستن هستند
[ترجمه ترگمان]اولین جوجه ها که برای اولین بار در Northumberland به دنیا می آیند، حداقل ۲۰۰ سال است که در حال مبارزه هستند و برای خارج شدن آماده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Musing about a picture of a fledgling osprey, he writes, "I surmise that the feelings are similar" to those of a human "launching off a high aerie, " a feeling that is both "thrilling and terrifying.
[ترجمه گوگل]او که در مورد تصویری از یک ماهی‌ماهی نوپا حیرت می‌کند، می‌نویسد: «من حدس می‌زنم که احساسات شبیه به احساسات انسانی است که «هیجان‌انگیز و وحشتناک است»
[ترجمه ترگمان]او در مورد تصویری از یک عقاب ماهیگیر نوپا می نویسد: \"من حدس می زنم که احساسات شبیه به احساس یک انسان\" پرتاب وزنه بلند \"هستند، حسی که هر دوی آن\" مهیج و وحشتناک \" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At that time, an osprey swims quickly, went to abdomen of its get down readily.
[ترجمه گوگل]در آن زمان یک ماهی‌ماهی به سرعت شنا می‌کند و به راحتی به شکمش می‌رود
[ترجمه ترگمان]در آن زمان عقاب ماهیگیر به سرعت شنا می کند و به سمت شکم خود می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fishing man and osprey : Beside the river, we saw a fishing man using a traditional way.
[ترجمه گوگل]مرد ماهیگیری و ماهی‌ماهی: در کنار رودخانه، مرد ماهیگیری را دیدیم که از روش سنتی استفاده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]ماهیگیر و ماهیگیر ماهی گیری: کنار رودخانه، ما یک مرد ماهیگیری را با استفاده از روش سنتی دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Species like the bald eagle, peregrine falcon and osprey nearly disappeared.
[ترجمه گوگل]گونه‌هایی مانند عقاب طاس، شاهین شاهین و ماهی‌ماهی تقریباً ناپدید شدند
[ترجمه ترگمان]گونه هایی مثل عقاب کچل، قوش تیز پر و عقاب ماهیگیر تقریبا ناپدید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Osprey flew south destined for the deck of the U. S. S. Carl Vinson—a thousand-foot-long nuclear-powered aircraft carrier sailing in the Arabian Sea off the Pakistani coast.
[ترجمه گوگل]Osprey به سمت جنوب به مقصد عرشه US S Carl Vinson - یک ناو هواپیمابر هسته‌ای هزار فوتی که در دریای عرب در نزدیکی سواحل پاکستان حرکت می‌کرد، پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]The به سوی جنوب به مقصد عرشه یو اس اس کارل وینسون، یک هواپیمای حامل نیروی هسته ای هزاران فوتی که در دریای عمان در ساحل پاکستان در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Atlantic Osprey has a single hull, just a single engine and will travel unescorted throughout its journey.
[ترجمه گوگل]آتلانتیک اوسپری دارای یک بدنه، فقط یک موتور است و در طول سفر خود بدون اسکورت سفر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اطلس آتلانتیک یک بدنه واحد دارد، فقط یک موتور واحد دارد و بدون همراهی بدون همراهی در طول سفرش خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We saw a great white pine with a huge stick nest on top, probably that of an osprey.
[ترجمه گوگل]ما یک کاج سفید بزرگ را دیدیم که در بالای آن یک لانه چوبی بزرگ، احتمالاً متعلق به یک ماهی‌ماهی بود
[ترجمه ترگمان]یک کاج بزرگ و بزرگ را دیدیم که روی آن یک لانه بزرگ بود، احتمالا آن یک عقاب دریایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقاب دریایی (اسم)
osprey

همای استخوان خوار (اسم)
osprey

انگلیسی به انگلیسی

• type of large hawk that preys on fish and has a white head and a dark strip around the eyes, fish hawk

پیشنهاد کاربران

Os prey ایتالیایی = شکارچی استخوان خوار
عقاب ماهی گیر
عقاب دریایی

بپرس