osmosis

/ɒzˈmoʊsɪs//ɒzˈməʊsɪs/

معنی: خاصیت نفوذ و حلول، راند، نفوذ یک حل کننده ازیک پرده
معانی دیگر: (اندیشه یا احساس و غیره) در آشامش، جذب، در تراوش، پالیدن، اسمز، گذرندگی، نفوذ یک حل کننده مثل اب ازیک پرده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: osmotic (adj.), osmotically (adv.)
(1) تعریف: the passage or diffusion of a liquid through a semipermeable membrane until the concentration is the same on both sides of the membrane, or the tendency of a liquid to diffuse in such a way.

(2) تعریف: a gradual, subtle, and usu. unconscious absorption, as of ideals or mannerisms.

جمله های نمونه

1. immigrant children absorb american culture by osmosis
بچه های مهاجران فرهنگ امریکا را از طریق تاثیرپذیری جذب می کنند.

2. Children learn new languages by osmosis.
[ترجمه گوگل]کودکان زبان های جدید را با اسمز یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]کودکان با اسمز به یادگیری زبان های جدید می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Blood can be cleaned by osmosis if the kidneys have failed.
[ترجمه گوگل]اگر کلیه ها از کار افتاده باشند می توان خون را با اسمز پاک کرد
[ترجمه ترگمان]اگر کلیه ها شکست بخورد، خون می تواند با نفوذ اسمزی تمیز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Children seem to learn about computers by osmosis.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کودکان با اسمز در مورد کامپیوترها یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که کودکان از طریق اسمز درباره کامپیوترها یاد می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As if by osmosis, the facts became clear over a period of time.
[ترجمه گوگل]گویی با اسمز، حقایق در یک دوره زمانی مشخص شد
[ترجمه ترگمان]با نفوذ اسمزی، حقایق در طول یک دوره از زمان مشخص شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This process is known as reverse osmosis.
[ترجمه گوگل]این فرآیند به اسمز معکوس معروف است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به عنوان اسمز معکوس شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Labpure laboratory reverse osmosis system from Vaponics can provide up to 3785 litres of purified water each day.
[ترجمه گوگل]سیستم اسمز معکوس آزمایشگاهی Labpure از Vaponics می تواند تا 3785 لیتر آب تصفیه شده را در هر روز فراهم کند
[ترجمه ترگمان]سیستم اسمز معکوس آزمایشگاهی از Vaponics می تواند هر روز to لیتر آب خالص را تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Something about a reverse osmosis filtration system, which is too tricky to explain now.
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد سیستم تصفیه اسمز معکوس که اکنون توضیح آن بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]چیزی در مورد سیستم تصفیه اسمز معکوس، که حالا دیگر نیازی به توضیح ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It provides a good mix for Reverse Osmosis purified water.
[ترجمه گوگل]این ترکیب خوبی برای آب تصفیه شده اسمز معکوس فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]آن ترکیبی خوب از آب خالص Osmosis معکوس را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And somehow-not solely by osmosis, either-we began acquiring that degree of skill and energy and initiative of quick intelligence.
[ترجمه گوگل]و به نوعی - نه تنها با اسمز - ما شروع به کسب آن درجه از مهارت و انرژی و ابتکار هوش سریع کردیم
[ترجمه ترگمان]و به نوعی - نه تنها از طریق اسمز، ما شروع به به دست آوردن این درجه مهارت و انرژی و ابتکار اطلاعات سریع کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Reverse osmosis desalting system includes two parts: raw water pretreatment and membrane system.
[ترجمه گوگل]سیستم نمک زدایی اسمز معکوس شامل دو بخش پیش تصفیه آب خام و سیستم غشایی است
[ترجمه ترگمان]سیستم اسمز معکوس شامل دو بخش می شود: تصفیه آب خام و سیستم غشایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Reverse osmosis RO concentration of orange juice separated by ultrafiltration was researched.
[ترجمه گوگل]غلظت اسمز معکوس RO آب پرتقال جدا شده توسط اولترافیلتراسیون مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در محلول اسمز معکوس، آب پرتغال که توسط ultrafiltration از هم جدا شد مورد تحقیق قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Application of reverse osmosis technology in pure water production of color kinescope industry was introduced.
[ترجمه گوگل]کاربرد فناوری اسمز معکوس در تولید آب خالص صنعت کینسکوپ رنگی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]کاربرد فن آوری اسمز معکوس در تولید آب خالص صنعت kinescope معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fluid flows back into the tiny blood vessels by osmosis.
[ترجمه گوگل]مایع با اسمز به رگ های خونی کوچک برمی گردد
[ترجمه ترگمان]مایع از طریق اسمز به رگ های خونی کوچک می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Reading is not picked up by a process of osmosis, but needs to be taught.
[ترجمه گوگل]خواندن با فرآیند اسمز گرفته نمی شود، بلکه باید آموزش داده شود
[ترجمه ترگمان]مطالعه با فرآیند اسمز معکوس نمی شود، اما باید آموزش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاصیت نفوذ و حلول (اسم)
osmosis

راند (اسم)
osmosis

نفوذ یک حل کننده از یک پرده (اسم)
osmosis

تخصصی

[شیمی] اسمز
[عمران و معماری] اسمز - رانده - تراوندگی - اسمزی
[صنایع غذایی] اسمز : عبور مولکولهای آب از غشایی نیمه تراوا که دو محلول با غلظتهای مختلف را از یکدیگر جدا می کند
[نساجی] اسمز - تراوایی
[خاک شناسی] اسمز

انگلیسی به انگلیسی

• diffusion; permeation; tendency to flow through a membrane and create an equal distribution of material
osmosis is the process by which a liquid passes through a thin piece of solid substance such as the roots of a plant; a technical use.
osmosis is also the way in which people or ideas influence each other gradually and without any obvious signs.

پیشنهاد کاربران

یادگیری به صورت تدریجی از طریق شنیدن
{شیمی/زیست شناسی} اسمز: هنگامی که یک حلال از طریق یک غشاء نیمه تراوا از یک محلول رقیق به درون یک محلول غلیظ تر جریان می یابد، غلظت ها معادل شده و به این پدیده اسمز گفته می شود
osmosis ( فیزیک )
واژه مصوب: گذرندگی
تعریف: عبور حلاّل خالص از غشای نیمه‏تراوایی که دو ناحیه از محلولی با غلظت های متفاوت را از هم جدا کرده است
تأثیرپذیری
تأثیرپذیری تدریجی
یاد گرفتن چیزی به طور ناخودآگاه

بپرس