oscillator

/ˈɑːsəˌletər//ˈɒsɪleɪtə/

معنی: نوسان ساز، نوسانگر، ارتعاش سنج، نوسان کننده
معانی دیگر: مردد، دودل، تاب خورنده، دستگاه تولید برق نوسانی در رادیو

جمله های نمونه

1. A sound arrangement is an electronic oscillator and detection system employing ganged selective tuning.
[ترجمه گوگل]آرایش صدا یک نوسان ساز الکترونیکی و سیستم تشخیص است که از تنظیم انتخابی گروهی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]یک آرایش صوتی، یک نوسان ساز الکترونیکی و سیستم تشخیص است که تنظیم selective انتخابی را بکار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A neat example of a sinusoidal oscillator is the Wien bridge oscillator shown in figure
[ترجمه گوگل]یک مثال دقیق از یک نوسان ساز سینوسی، نوسان ساز پل وین است که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک مثال خوب از یک نوسان ساز سینوسی، oscillator پل وین است که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For the anharmonic oscillator, then, the vibrational energy levels associated with a particular vibration are not equally spaced.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای نوسان ساز ناهارمونیک، سطوح انرژی ارتعاشی مرتبط با یک ارتعاش خاص به یک اندازه فاصله ندارند
[ترجمه ترگمان]سپس برای the anharmonic، سطح انرژی ارتعاشی مربوط به یک لرزش خاص به طور مساوی فاصله ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The arrangement of counters allows a range of oscillator frequencies to be adopted.
[ترجمه گوگل]ترتیب شمارنده ها اجازه می دهد تا طیف وسیعی از فرکانس های نوسانگر را اتخاذ کنند
[ترجمه ترگمان]آرایش counters اجازه می دهد که طیف وسیعی از فرکانس های نوسانگر به کار گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One C band ultra-low oscillator was produced, and validity of theory and design method was proved by measurement.
[ترجمه گوگل]یک نوسان ساز بسیار کم باند C تولید شد و اعتبار تئوری و روش طراحی با اندازه گیری به اثبات رسید
[ترجمه ترگمان]یک نوسانگر به شدت پایین تولید شد، و اعتبار تئوری و روش طراحی با اندازه گیری اثبات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The transition energies and oscillator strengths are calculated of LiI, NaI, and like Li sequence for resonance transitions both with and without this potential.
[ترجمه گوگل]انرژی‌های انتقال و قدرت نوسانگر از LiI، NaI، و مانند توالی Li برای انتقال رزونانس با و بدون این پتانسیل محاسبه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]انرژی های گذار و نقاط قوت نوسانگر از LiI، nai و مانند توالی لی برای انتقال های رزونانس هر دو با و بدون این پتانسیل محاسبه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper presents a feed-back dielectric oscillator and a method of calculating its dimension.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک اسیلاتور دی الکتریک بازخورد و روشی برای محاسبه ابعاد آن ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نوسان ساز عایق تشدیدی و روشی برای محاسبه بعد آن ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The design of the device test oscillator is also presented.
[ترجمه گوگل]طراحی اسیلاتور تست دستگاه نیز ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]طراحی نوسان ساز پیشنهادی دستگاه نیز ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. DRO ( dielectric resonator oscillator ) has the characteristics of high frequency stability and low phase noise.
[ترجمه گوگل]DRO (اسیلاتور تشدید کننده دی الکتریک) دارای ویژگی های پایداری فرکانس بالا و نویز فاز کم است
[ترجمه ترگمان]؟ DRO (oscillator تشدیدی عایقی)دارای ویژگی های پایداری فرکانس بالا و نویز فاز پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Include the oscillator, modulator, upper frequency transformer, wave filter, power amplifier like X - mitter.
[ترجمه گوگل]شامل نوسان ساز، مدولاتور، ترانسفورماتور فرکانس بالایی، فیلتر موج، تقویت کننده قدرت مانند X - mitter است
[ترجمه ترگمان]شامل oscillator، modulator، ترانسفورماتور فرکانس بالا، فیلتر موج، تقویت کننده قدرت مانند X - mitter
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper aims at designing a relaxation oscillator which is used in the readout circuits for silicon capacitive accelerometers with CMOS process.
[ترجمه گوگل]هدف این مقاله طراحی یک نوسان‌گر آرامش است که در مدارهای بازخوانی شتاب‌سنج‌های خازنی سیلیکونی با فرآیند CMOS استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]هدف از این مقاله، طراحی یک نوسانگر relaxation است که در مدارهای readout برای accelerometers خازنی سیلیکون با فرآیند CMOS استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The upper end of the shaped strip board oscillator is connected with the elliptic shaped oscillator.
[ترجمه گوگل]انتهای بالایی اسیلاتور تخته نواری شکل با نوسان ساز بیضی شکل متصل می شود
[ترجمه ترگمان]انتهای فوقانی بورد نوار شکل با with shaped بیضوی متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fig. 3 shows the basic circuit of such an oscillator.
[ترجمه گوگل]شکل 3 مدار اصلی چنین نوسانگر را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۳ مدار اصلی چنین an را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The final technique for producing a velocity profile involves a voltage. controlled oscillator with the controlling voltage generated by an analogue circuit.
[ترجمه گوگل]تکنیک نهایی برای تولید پروفیل سرعت شامل یک ولتاژ است نوسانگر کنترل شده با ولتاژ کنترل تولید شده توسط یک مدار آنالوگ
[ترجمه ترگمان]روش نهایی برای ایجاد یک پروفیل سرعت شامل یک ولتاژ است با کنترل ولتاژ کنترل ایجاد شده توسط یک مدار مشابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In practice the rate at which samples are passed along the device is controlled by a clock oscillator.
[ترجمه گوگل]در عمل سرعت عبور نمونه ها در طول دستگاه توسط یک نوسانگر ساعت کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]در عمل، سرعتی که در آن نمونه ها در امتداد دستگاه عبور می کنند توسط یک نوسان ساز پالس ساعت کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوسان ساز (اسم)
multivibrator, oscillator

نوسانگر (اسم)
oscillator

ارتعاش سنج (اسم)
oscillator

نوسان کننده (اسم)
oscillator, vibrator

تخصصی

[شیمی] نوسانگر
[سینما] نوسان ساز
[عمران و معماری] نوسانگر - نوسان کننده - نوسانگر
[برق و الکترونیک] نوسان ساز - نوسان ساز 1. مداری که جریان متناوبی با بسامد تعیین شده به وسیله مقادیر اجزای آن تولید میکند. نوسانها با استفاده از پسخورد مثبت در لامپ الکترونی، ترانزیستور، تقویت کننده مغناطیسی یاقطعه تقویت کننده دیگر ایجاد می شود . نوسانها با دریافت توان از باتری یا منبع توان دیگر پایدار نگهداشته می شود . برای رسیدن به مشخصه های بسامدی پایدار، مدار باید شامل یک بلور، تیغه تنظیم ؛ یا منبع اصلی نامتغیری از ارتعاش باشد . 2. طبقه ای از گیرنده سوپرهترودین که سیگنال RF رابا بسامد صحیح برای مخلوط شدن با سیگنال ورودی و تولید مقدار IF گیرنده تولید میکند . 3. طبقه ای از فرستنده که بسامد حامل ایستگاه یا کسری از بسامد حامل را تولید می کند.
[ریاضیات] نوسانساز، نوسانگر
[پلیمر] نوسانگر

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that oscillates; pendulum; electronic device which produces oscillatory currents

پیشنهاد کاربران

نوسان نما
نوسانگر
نوسان ساز
اسیلاتور
اُسیلاتور یا نوسان ساز: یک مدار الکتریکی که سیگنال تکرارشونده ( نوسانی ) تولید می کند.

بپرس