oscillating


معنی: نوسان دار
معانی دیگر: نوان، جنبنده

جمله های نمونه

1. the country was oscillating between the poles of socialism and capitalism
کشور میان دو نیروی متضاد سوسیالیسم و سرمایه داری نوسان می کرد.

2. The stock market is oscillating wildly at the moment.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بازار سهام به شدت در حال نوسان است
[ترجمه ترگمان]بازار سهام در حال نوسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pointer is still oscillating.
[ترجمه گوگل]اشاره گر همچنان در حال نوسان است
[ترجمه ترگمان]نشانگر هنوز در نوسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The trade balance, after oscillating between surplus and deficit in the 1970s, has stuck obstinately in the red since 198
[ترجمه گوگل]تراز تجاری، پس از نوسان بین مازاد و کسری در دهه 1970، از سال 198 سرسختانه در قرمز مانده است
[ترجمه ترگمان]موازنه تجاری، پس از نوسان بین مازاد و کسری در دهه ۱۹۷۰، همچنان به شدت در دهه ۱۹۸ همچنان قرمز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This produces a strain oscillating with the same frequency as, but out of phase with, the stress.
[ترجمه گوگل]این باعث ایجاد کرنشی می شود که با همان فرکانس، اما خارج از فاز با تنش، در نوسان است
[ترجمه ترگمان]این کار یک نوسان فشاری با همان فرکانس مانند، اما خارج از فاز با فشار ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I kept oscillating from too far forward to too far back.
[ترجمه گوگل]از خیلی به جلو تا خیلی عقب به نوسان ادامه دادم
[ترجمه ترگمان]من تاب مقاومت را از خیلی دور به عقب نگه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ah, yes: Maxwell showed that oscillating an electric charge is just the mechanism that causes light waves to be produced.
[ترجمه گوگل]آه، بله: ماکسول نشان داد که نوسان بار الکتریکی فقط مکانیزمی است که باعث تولید امواج نور می شود
[ترجمه ترگمان]آه، بله: ماکسول نشان داد که نوسان بار الکتریکی تنها مکانیسمی است که باعث می شود امواج نوری تولید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This implies an oscillating financial performance for the industry as a whole.
[ترجمه گوگل]این به معنای عملکرد مالی نوسانی برای کل صنعت است
[ترجمه ترگمان]این به معنی یک عملکرد مالی نوسانی برای صنعت به عنوان یک کل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cross is meant to be imagined as oscillating backwards and forwards.
[ترجمه گوگل]صلیب باید به صورت نوسانی به سمت عقب و جلو تصور شود
[ترجمه ترگمان]این صلیب باید تصور شود که در حال نوسان و جلو و جلو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These devices work on the principle that the oscillating frequency of a crystal under an applied voltage changes with crystal mass.
[ترجمه گوگل]این دستگاه ها بر اساس این اصل کار می کنند که فرکانس نوسان کریستال تحت ولتاژ اعمال شده با جرم کریستالی تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه ها روی این اصل کار می کنند که فرکانس نوسان یک کریستال با تغییرات ولتاژ اعمال شده دارای توده بلور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The relationship of cam with oscillating follower′s pressure angle and Basic dimensions were analyzed. an developing graphical design method precise soluting The cams basic dimensions was mentioned.
[ترجمه گوگل]رابطه بادامک با زاویه فشار پیرو نوسانی و ابعاد پایه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت در حال توسعه روش طراحی گرافیکی حل دقیق ابعاد اصلی بادامک ذکر شد
[ترجمه ترگمان]رابطه of با تغییر زاویه فشار follower's و ابعاد اولیه مورد بررسی قرار گرفت یک روش طراحی گرافیکی در حال توسعه دقیق ابعاد اصلی cams ذکر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stall and oscillating flow of wind turbine blade using the "Parametric Polynomial Method"are researched in this paper.
[ترجمه گوگل]استال و جریان نوسانی پره توربین بادی با استفاده از "روش چند جمله ای پارامتریک" در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله جریان نوسانی و جریان نوسانی تیغه توربین بادی با استفاده از \"روش Polynomial پارامتریک\" در این مقاله مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sediment incipience in homogenous turbulence generated by oscillating grids is studied in this paper.
[ترجمه گوگل]شروع رسوب در تلاطم همگن تولید شده توسط شبکه های نوسانی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]رسوب رسوب در آشفتگی همگن ایجادشده توسط شبکه های نوسان دار در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I use a small oscillating fan to keep air moving and have not had a problem with such diseases.
[ترجمه گوگل]من از یک فن کوچک نوسانی برای حفظ حرکت هوا استفاده می کنم و با چنین بیماری هایی مشکلی نداشته ام
[ترجمه ترگمان]من از یک پنکه کوچک دارای نوسان کوچک برای نگه داشتن هوا استفاده می کنم و با چنین بیماری هایی دچار مشکل نمی شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوسان دار (صفت)
oscillating

تخصصی

[عمران و معماری] نوسانی
[نساجی] نوسانی - چرخان
[ریاضیات] نوسانی
[آب و خاک] نوسانی

انگلیسی به انگلیسی

• characterized by oscillation, fluctuating, vacillating, wavering

پیشنهاد کاربران

پر نوسان
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : oscillate
✅️ اسم ( noun ) : oscillation
✅️ صفت ( adjective ) : oscillatory / oscillating
✅️ قید ( adverb ) : _
نوسان

بپرس