orthoptic

/ɔːrˈθɑːptɪk//ɔːˈθɒptɪk/

(چشم پزشکی) ارتابین ساز (اصلاح لوچی یا ناهماهنگی حرکات چشم از راه ورزش و پرورش عضلات چشم)، متخصص لوچی

جمله های نمونه

1. Methods:30 patients enrolled for orthoptic cardiac surgery were divided into cardiac arrest group and beating heart group.
[ترجمه گوگل]روش کار: 30 بیمار ثبت نام شده برای جراحی ارتوپتیک قلب به دو گروه ایست قلبی و گروه ضربان قلب تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۳۰ بیمار که برای جراحی قلب دچار ایست قلبی شده بودند به گروه دستگیری قلبی و کتک زدن گروه قلبی تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Eyes that don't want orthoptic sorcery idol, the conference is been fond of by the perfect creature but loses mental!
[ترجمه گوگل]چشمانی که بت جادویی ارتوپتیک نمی خواهند، کنفرانس را موجودی کامل دوست دارد اما ذهنی را از دست می دهد!
[ترجمه ترگمان]چشم ها که بت و بت و علاقه ندارند، این کنفرانس توسط یک موجود بی نقص به یک موجود بی نظیر علاقه پیدا می کند، اما هوش و هوش از دست می دهد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Real macho man presume orthoptic miserably thin life.
[ترجمه گوگل]مرد ماچو واقعی زندگی بدبختانه لاغری را تصور می کند
[ترجمه ترگمان]macho واقعی، این زندگی لاغر رو با فقر و فلاکت تجربه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At present, most portable digital X-ray imaging systems are orthoptic type, they cannot export video frequency signal, test quantificationally and analyze with computer straightly.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، اکثر سیستم‌های تصویربرداری دیجیتال قابل حمل اشعه ایکس از نوع ارتوپتیکی هستند، نمی‌توانند سیگنال فرکانس ویدیویی را صادر کنند، به صورت کمی آزمایش کنند و مستقیماً با رایانه تجزیه و تحلیل کنند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، اکثر سیستم های تصویربرداری اشعه ایکس قابل حمل از نوع orthoptic هستند، آن ها نمی توانند سیگنال فرکانس ویدئو، quantificationally آزمایش و آنالیز با کامپیوتر مستقیما را صادر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lightly the voice equally could not hear to the slightest of emotion, an eyes son namely orthoptic 2 madams, appear to be not to penetrate additional loiterers in the lobby.
[ترجمه گوگل]به آرامی صدا به همان اندازه کوچکترین احساسی نمی توانست بشنود، پسر چشمی به نام ارتوپتیک 2 مادام، به نظر نمی رسد به افراد سرگردان اضافی در لابی نفوذ کند
[ترجمه ترگمان]آهسته و آهسته صدا را به طور مساوی می شنید، یک پسر چشم هایی به نام orthoptic که به نظر می رسید که در لابی به آدم های بی کاره دیگر نفوذ نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Suo promise pours is don't think Wu, duck hawk the generally sharp look for the eyes is orthoptic I, the cold idea in the vision and sharp point seem to wear deeply public.
[ترجمه گوگل]وعده Suo می ریزد فکر نمی کنم وو، شاهین اردک نگاه به طور کلی تیز برای چشم است ارتوپتیک من، ایده سرد در دید و نقطه تیز به نظر می رسد به پوشیدن عمیقا عمومی
[ترجمه ترگمان]نوید بخش در حال ریختن آب در نظر گرفته شده و فکر نمی کنم که وو، اردک، به طور کلی به نظر من نگاه دقیق تری داشته باشد، فکر سرد در تصویر و به نظر می رسد که به نظر می رسد که این ایده به شدت عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the meantime, absorb many infrared ray, the eye ground that the direct illuminate place of orthoptic sun or intense arc light causes is injured, if common solar sex retina is choroid burnable.
[ترجمه گوگل]در این میان، بسیاری از اشعه مادون قرمز را جذب کنید، زمین چشمی که محل نور مستقیم خورشید ارتوپتیک یا نور قوس شدید باعث آسیب می شود، اگر شبکیه مشیمیه جنسی مشترک خورشیدی قابل سوختن باشد
[ترجمه ترگمان]در این بین، بسیاری از اشعه مادون قرمز را جذب می کنند، زمین چشم که محل روشن و روشن نور خورشید و یا نور شدید قوس است، در صورتی که شبکیه مشترک جنسی نور خورشید choroid burnable باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stringency earth speaks that the vision of New appointee should always orthoptic front, as far as possible put line of sight in 10 before the meters, Be like this advantageous to taking photo.
[ترجمه گوگل]سختی زمین صحبت می کند که دید منصوب جدید باید همیشه ارتوپتیک جلو، تا آنجا که ممکن است خط دید را در 10 قبل از متر قرار داده است، مانند این به نفع گرفتن عکس
[ترجمه ترگمان]زمین سخت در حال صحبت درباره این است که دیدگاه جدید باید همیشه در جلو و تا جایی که ممکن است خط دید را در ۱۰ قبل از متر قرار دهد، شبیه این باشد که عکس گرفتن برایتان سودمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to vision correction; improving eye coordination

پیشنهاد کاربران

بپرس