orthogonal

/ɔːrˈθɒɡənl̩//ɔːˈθɒɡənl̩/

معنی: متعامد، قائم، راست گوشه
معانی دیگر: وابسته به زاویه ی قائمه، راست گوش، راست بر، عمود بر هم، عمودی، ارتاگوش

جمله های نمونه

1. To the informed eye, these simple orthogonal lines concealed a wealth of meaning.
[ترجمه گوگل]برای چشم آگاه، این خطوط متعامد ساده، معنای زیادی را پنهان می کرد
[ترجمه ترگمان]برای چشم آگاه، این خطوط متعامد ساده، یک ثروت از معنا را پنهان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Orthogonal to the database server layers are a set of control servers, for back-up, monitoring, and administration.
[ترجمه گوگل]لایه های متعامد به سرور پایگاه داده مجموعه ای از سرورهای کنترلی هستند که برای پشتیبان گیری، نظارت و مدیریت می باشند
[ترجمه ترگمان]نسبت به لایه های سرور پایگاه داده، مجموعه ای از سرورهای کنترل، برای پشتیبانی، نظارت و مدیریت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But position states are not orthogonal to momentum states.
[ترجمه گوگل]اما حالت های موقعیت متعامد به حالت های تکانه نیستند
[ترجمه ترگمان]اما وضعیت های موقعیت متعامد نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Using five-factor and four-level orthogonal test, the characteristics of HPD300 macroporous resin for purifying flavonoids of Fortunella margarita were studied.
[ترجمه گوگل]با استفاده از آزمون متعامد پنج عاملی و چهار سطحی، ویژگی‌های رزین ماکرو متخلخل HPD300 برای خالص‌سازی فلاونوئیدهای فورتونلا مارگاریتا بررسی شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آزمون five پنج عاملی و چهار سطحی، ویژگی های رزین HPD۳۰۰ macroporous برای تصفیه purifying of مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A kind of the orthogonal optimization in this article by use of phosphorization fluid parameter, thus to solve phosphorization problem in P-110 material quality for casing sleeve.
[ترجمه گوگل]نوعی بهینه‌سازی متعامد در این مقاله با استفاده از پارامتر سیال فسفره‌سازی برای حل مشکل فسفریزاسیون در کیفیت مواد P-110 برای آستین پوششی است
[ترجمه ترگمان]یک نوع بهینه سازی متعامد در این مقاله با استفاده از پارامتر سیال phosphorization به منظور حل مشکل phosphorization در کیفیت مواد P - ۱۱۰ برای روکش casing است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using the orthogonal matrix experimental method, the effects of borax or TDI on the PVA adhesive were discussed.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش تجربی ماتریس متعامد، اثرات بوراکس یا TDI بر روی چسب PVA مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش تجربی ماتریس متعامد، اثرات بوراکس یا TDI روی چسب PVA مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods:Use orthogonal test, act the swimming ability, soak time, decoct extraction time as changing factor, select L9(3table to conduct test.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: از تست متعامد استفاده کنید، توانایی شنا، زمان خیساندن، زمان استخراج جوشانده را به‌عنوان عامل تغییر دهنده عمل کنید، L9 (3 جدول را برای انجام تست انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]روش ها: از تست متعامد استفاده کنید، توانایی شنا را امتحان کنید، زمان استخراج را به عنوان فاکتور در حال تغییر انتخاب کنید، L۹ (۳ میز برای انجام تست را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper defines the generalized symmetric matrix and orthogonal matrix and discusses their properties and relations between them.
[ترجمه گوگل]این مقاله ماتریس متقارن تعمیم یافته و ماتریس متعامد را تعریف می کند و خواص و روابط بین آنها را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ماتریس متقارن تعمیم یافته و ماتریس متعامد را تعریف می کند و ویژگی های آن ها و روابط بین آن ها را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Orthogonal Frequency Division Multiplexing (OFDM) is an efficient transmitting technology which has high bit rate and resistance to Intersymbol Interference (ISI).
[ترجمه گوگل]Multiplexing تقسیم فرکانس متعامد (OFDM) یک فناوری انتقال کارآمد است که دارای نرخ بیت بالا و مقاومت در برابر تداخل بین نمادی (ISI) است
[ترجمه ترگمان]تقسیم فرکانس متعامد (OFDM)یک تکنولوژی انتقال کارآمد است که نرخ بیت بالا و مقاومت در برابر دخالت intersymbol (ISI)دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The method of orthogonal polynomial regression was used for regression modeling, and then the regression equations and regression coefficients were tested for significance.
[ترجمه گوگل]برای مدل‌سازی رگرسیون از روش رگرسیون چند جمله‌ای متعامد استفاده شد و سپس معادلات رگرسیون و ضرایب رگرسیون از نظر معناداری مورد آزمون قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش رگرسیون چند جمله ای متعامد برای مدل سازی رگرسیون مورد استفاده قرار گرفت و سپس معادلات رگرسیون و ضرایب رگرسیون برای معنی دار بودن مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The stresses of orthogonal cutting tool are estimated by using FEM.
[ترجمه گوگل]تنش های ابزار برش متعامد با استفاده از FEM برآورد می شود
[ترجمه ترگمان]تنش های ابزار برش متعامد با استفاده از FEM برآورد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inputs must be binary only, or linearly separable, or orthogonal.
[ترجمه گوگل]ورودی ها باید فقط باینری، یا خطی قابل تفکیک، یا متعامد باشند
[ترجمه ترگمان]ورودی ها باید فقط دودویی باشند، یا بصورت خطی قابل تفکیک باشند یا متعامد باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then, on the basis of theory of Taylor series, an orthogonal polynomial model of a-N curves is proposed to have more polynomial degree, and higher relation coefficient.
[ترجمه گوگل]سپس بر اساس تئوری سری تیلور، یک مدل چند جمله‌ای متعامد منحنی‌های a-N برای داشتن درجه چند جمله‌ای بیشتر و ضریب رابطه بالاتر پیشنهاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]سپس براساس تئوری سری تیلور، یک مدل چند جمله ای متعامد برای منحنی های N - N برای داشتن درجه چندجمله ای بیشتر و ضریب ارتباط بالاتر پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With apple vinegar as main materials, the optimal prescription of a kind of apple vinegar beverage was studied by orthogonal experiment and organoleptic evaluation.
[ترجمه گوگل]با استفاده از سرکه سیب به عنوان مواد اصلی، نسخه بهینه نوعی نوشیدنی سرکه سیب با آزمایش متعامد و ارزیابی ارگانولپتیک مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با سرکه سیب به عنوان مواد اصلی، تجویز بهینه یک نوع نوشیدنی سرکه سیب با آزمایش متعامد و ارزیابی organoleptic مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متعامد (صفت)
orthogonal

قائم (صفت)
right, upright, erect, upstanding, orthogonal

راست گوشه (صفت)
rectangular, orthogonal

تخصصی

[عمران و معماری] متعامد - قایم - عمودبرهم
[برق و الکترونیک] متعامد
[ریاضیات] متعامد
[آمار] متعامد
[آب و خاک] قائم، راست گوشه

انگلیسی به انگلیسی

• perpendicular, made up of right angles

پیشنهاد کاربران

احسان جان ممنون از نظرت، درسته. . . اصلاح کردمش.
آقای مهیار تفوق!
این کلمه صفتی هست که اشاره به خاصیت عمود بودن خطوط بر هم داره. اگر در مختصات دکارتی شما حرکت رو بررسی کنید هر مولفه افقی و عمودی جداگانه بررسی میشن و در واقع حرکت اونها از هم مستقل هست. این کلمه در خارج از حوزه ریاضیات به همین مستقل بودن اشاره داره. پس معنای این کلمه کاملا متضاد با پیشنهاد شما و به معنای مستقل بودن هست. با احترام
...
[مشاهده متن کامل]


غیر وابسته ، مستقل از هم
. These two categories are orthogonal to one another

قائم الزاویه
عمود برهم
قائم ( در ریاضیات و مهندسی )

بپرس