1. These ideas rapidly became the new orthodoxy in linguistics.
[ترجمه گوگل]این ایدهها به سرعت به ارتدکس جدید در زبانشناسی تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]این عقاید به سرعت به orthodoxy جدید در زبان شناسی تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He challenged the political orthodoxy of his time.
[ترجمه گوگل]او ارتدوکس سیاسی زمان خود را به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]او اصول سیاسی زمان خود را به چالش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His orthodoxy began to be seriously questioned by his parish priest.
[ترجمه گوگل]ارتدوکس بودن او توسط کشیش محله اش به طور جدی مورد تردید قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کشیش orthodoxy از این که کشیش ناحیه او را مورد بازجویی قرار دهد کم کم داشت از او سوال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. What was once a novel approach had become orthodoxy.
[ترجمه گوگل]چیزی که زمانی یک رویکرد بدیع بود، تبدیل به ارتدکس شد
[ترجمه ترگمان]چیزی که زمانی یک رویکرد جدید بود، اصیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She is a strict defender of Catholic orthodoxy.
[ترجمه گوگل]او مدافع سرسخت ارتدکس کاتولیک است
[ترجمه ترگمان]او مدافع سرسخت آیین کاتولیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These ideas have now become part of educational orthodoxy.
[ترجمه گوگل]این ایده ها اکنون به بخشی از ارتدکس آموزشی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این ایده ها اکنون به بخشی از orthodoxy آموزشی تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The current economic orthodoxy is of a free market and unregulated trade.
[ترجمه گوگل]ارتدوکس اقتصادی کنونی بازار آزاد و تجارت بی ضابطه است
[ترجمه ترگمان]The اقتصادی فعلی یک بازار آزاد و تجارت کنترل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Financial policy, which deviated increasingly from monetarist orthodoxy, also pursued a more distinct course with Nigel Lawson as Chancellor.
[ترجمه گوگل]سیاست مالی، که به طور فزاینده ای از ارتدوکس پول گرایی منحرف می شد، با نایجل لاوسون به عنوان صدراعظم نیز مسیر مشخص تری را دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]سیاست مالی، که به طور فزاینده ای از آیین monetarist پیروی می کند، همچنین دوره متمایزی را با نی سن به عنوان صدراعظم دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As orthodoxy, it must systematize its precepts and legitimate them.
[ترجمه گوگل]به عنوان ارتدکس، باید احکام خود را نظام مند کند و آنها را مشروعیت بخشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان اصیل آیین، آن باید احکام و legitimate را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An official orthodoxy based on Neo-Confucian doctrines emphasized the preservation of order and maintenance of social hierarchy.
[ترجمه گوگل]یک ارتدکس رسمی مبتنی بر آموزه های نئوکنفوسیوس بر حفظ نظم و حفظ سلسله مراتب اجتماعی تأکید داشت
[ترجمه ترگمان]اصیل آیینی رسمی بر پایه اصول Neo بر حفظ نظم و حفظ سلسله مراتب اجتماعی تاکید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Challenging the orthodoxy of insulin resistance.
[ترجمه گوگل]به چالش کشیدن اصل مقاومت به انسولین
[ترجمه ترگمان]Challenging the مقاومت انسولین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Andrew's own orthodoxy was never impugned.
[ترجمه گوگل]ارتدوکس خود اندرو هرگز مورد اعتراض قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]orthodoxy خود اندرو هرگز از آن بیرون نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Government adhered to the prevailing orthodoxy that balanced budgets were necessary and desirable and that deficit financing was neither.
[ترجمه گوگل]دولت به این اصول متداول پایبند بود که بودجه های متوازن ضروری و مطلوب هستند و تامین مالی با کسری هیچ کدام از این دو مورد نیست
[ترجمه ترگمان]دولت به این آیین سنتی وفادار ماند که بودجه های متعادل ضروری و مطلوب بودند و تامین مالی کسری هیچ کدام نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sniping between the forces of liberalism and orthodoxy showed no signs of letting up.
[ترجمه گوگل]تیراندازی بین نیروهای لیبرالیسم و ارتدکس هیچ نشانه ای از تسلیم شدن نداشت
[ترجمه ترگمان]sniping بین نیروهای لیبرالیسم و orthodoxy نشانه ای از تسلیم شدن نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید