1. the old man was ornery all day
پیرمرد تمام روز عبوس بود.
2. He had been in an ornery mood all day, rowing with his wife and his boss.
[ترجمه گوگل]او در تمام طول روز در حال و هوای بدی بود و با همسرش و رئیسش پارو می زد
[ترجمه ترگمان]تمام روز در این حال و روز بود که با زنش و رئیسش پارو می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The old lady was still being ornery, but at least she had consented to this visit.
[ترجمه گوگل]بانوی مسن هنوز هم حیله گر بود، اما حداقل با این دیدار موافقت کرده بود
[ترجمه ترگمان]پیرزن هنوز هم ornery بود، ولی لااقل از این دیدار راضی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The senators were ornery and independent.
[ترجمه گوگل]سناتورها متعصب و مستقل بودند
[ترجمه ترگمان]سناتورها معمولی و مستقل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You may know Quebec as a hotbed of ornery, croissant-munching separatists.
[ترجمه گوگل]ممکن است کبک را به عنوان جولانگاه جداییطلبان خوشقلب و کرواسانخوار بشناسید
[ترجمه ترگمان]شاید \"کبک\" رو به عنوان منبع تغذیه از separatists، croissant munching
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But they seem to be becoming more ornery.
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد آنها در حال بدتر شدن هستند
[ترجمه ترگمان]اما به نظر میاد بیشتر از این becoming
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is mostly because we're mean and ornery.
[ترجمه گوگل]بیشتر به این دلیل است که ما بدجنس و بدجنس هستیم
[ترجمه ترگمان]بیشتر به خاطر این است که ما بدجنس و معمولی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He had a reputation of being an ornery SOB and the epitome of the loud, aggressive drill instructor, but each and every one of his recruits would forever utter his name with respect.
[ترجمه گوگل]او به یک SOB بداخلاق و مظهر یک مربی پر سر و صدا و تهاجمی مته شهرت داشت، اما هر یک از نیروهای استخدام شده او برای همیشه نام او را با احترام به زبان می آوردند
[ترجمه ترگمان]او شهرت بدی داشت که یک مربی معمولی and و یک مربی نظامی خشن و aggressive بود، اما هر یک از recruits برای همیشه نام او را با احترام ادا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The first three med students are ornery because they have been waiting for 11 minutes.
[ترجمه گوگل]سه دانشجوی اول پزشکی به دلیل اینکه 11 دقیقه منتظر بوده اند، عصبانی هستند
[ترجمه ترگمان]سه دانشجوی پزشکی اول به این دلیل ornery هستند که ۱۱ دقیقه منتظر بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When he was 16 when is ornery shoots carves the hero!
[ترجمه گوگل]زمانی که او 16 ساله بود، زمانی که اونرری قهرمان را حک می کند!
[ترجمه ترگمان]زمانی که او ۱۶ سال داشت، عکس های ornery قهرمان می شوند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'm nasty, I'm old, and a little bit ornery.
[ترجمه گوگل]من بدمزه هستم، پیر هستم، و کمی بداخلاق
[ترجمه ترگمان]من پیر هستم، پیر هستم و یه کم اذیت کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ornery or not, You've been M. I. A for over a month.
[ترجمه گوگل]یا نه، شما بیش از یک ماه است که M I A هستید
[ترجمه ترگمان]ornery یا نه، شما مسی و مادلن بودید من بیش از یک ماه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I got to go to church and sweat and sweat -- I hate them ornery sermons!
[ترجمه گوگل]من باید به کلیسا بروم و عرق و عرق بخورم -- من از موعظه های شیطنت آمیز آنها متنفرم!
[ترجمه ترگمان]من باید برم کلیسا و عرق کنم و عرق کنم و از اونا هم بدم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. On top of that, the tools themselves were almost universally immature and ornery.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، خود ابزارها تقریباً به طور کلی نابالغ و حیله گر بودند
[ترجمه ترگمان]در بالای آن، خود ابزارها تقریبا به طور جهانی نابالغ و ornery بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید