ornamental

/ˌɔːrnəˈmentl̩//ˌɔːnəˈmentl̩/

آذینی، تزیینی، زینتی، آرایشی، تزئینی، گیاه آرایشی، گیاه تزئینی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to ornament or decoration; decorative.

- The walls were covered by an ornamental tapestry.
[ترجمه گوگل] دیوارها را یک ملیله تزئینی پوشانده بود
[ترجمه ترگمان] دیوارها توسط یک پرده دیوارکوب تزیینی پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The mosque has beautiful ornamental features.
[ترجمه گوگل] مسجد دارای ویژگی های تزئینی زیبایی است
[ترجمه ترگمان] این مسجد دارای ویژگی های زینتی زیبا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: used or grown solely for decoration.

- These sculpted columns are purely ornamental and are not needed to support the roof.
[ترجمه گوگل] این ستون های حجاری شده صرفاً تزئینی هستند و برای نگه داشتن سقف مورد نیاز نیستند
[ترجمه ترگمان] این ستون های ساخته شده کاملا زینتی هستند و برای حمایت از سقف مورد نیاز نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The solarium was filled with ornamental trees.
[ترجمه گوگل] سولاریوم پر از درختان زینتی بود
[ترجمه ترگمان] The پر از درختان زینتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: anything decorative, esp. a plant cultivated for such a purpose.

جمله های نمونه

1. the room was full of ornamental objects
اتاق پر از اشیای زینتی بود.

2. The stream was dammed up to form ornamental lakes.
[ترجمه گوگل]این نهر برای تشکیل دریاچه های زینتی سد شد
[ترجمه ترگمان]رودخانه مسدود شده بود تا دریاچه های تزیینی را تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ornamental ironwork lends a touch of elegance to the house.
[ترجمه گوگل]آهن آلات زینتی ظرافتی را به خانه می بخشد
[ترجمه ترگمان]The آراسته به elegance در خانه lends
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pillars in the centre are purely ornamental.
[ترجمه گوگل]ستون های مرکز کاملاً تزئینی هستند
[ترجمه ترگمان]ستون ها در مرکز کاملا تزیینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ornamental pool blends perfectly with its surroundings.
[ترجمه گوگل]استخر زینتی کاملاً با محیط اطراف خود ترکیب می شود
[ترجمه ترگمان]استخر زینتی به طور کامل با محیط اطرافش ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ornamental copper pans hung on the wall.
[ترجمه گوگل]تابه های مسی زینتی به دیوار آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]Ornamental از روی دیوار آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Isaac, horrified, ducked behind the ornamental wall and slugged Saconi in the thigh.
[ترجمه گوگل]آیزاک، وحشت زده، پشت دیوار زینتی فرو رفت و ساکونی را در ران خود فرو کرد
[ترجمه ترگمان]ایزاک، وحشت زده، پشت دیوار زینتی و slugged Saconi در ران فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the risk of sounding smug, my ornamental kitchen garden gave me no such problems.
[ترجمه گوگل]با خطر از خود راضی به نظر رسیدن، باغ آشپزخانه زینتی من چنین مشکلی برایم ایجاد نکرد
[ترجمه ترگمان]با وجود ریسکی که به نظر می رسید، باغچه آراسته من هیچ مشکلی به من نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Roses have structural as well as ornamental value in the garden.
[ترجمه گوگل]گل رز دارای ارزش ساختاری و همچنین زینتی در باغ است
[ترجمه ترگمان]در این باغ گل های رز و گل های تزیینی در باغ وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He peeped through the white ornamental ironwork of the gate.
[ترجمه گوگل]از آهنی های تزئینی سفید دروازه نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]از میان ironwork سفید دروازه بیرون را نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most of the survivors are ornamental trees; only a very few remain in natural forests.
[ترجمه گوگل]بیشتر بازماندگان درختان زینتی هستند فقط تعداد بسیار کمی در جنگل های طبیعی باقی مانده اند
[ترجمه ترگمان]اکثر نجات یافتگان، درختان زینتی هستند؛ تنها تعداد کمی از آن ها در جنگل های طبیعی باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tapestries hung from ornamental wrought-iron rods that looked like antique weaponry.
[ترجمه گوگل]ملیله‌هایی از میله‌های فرفورژه زینتی آویزان شده بودند که شبیه سلاح‌های آنتیک بودند
[ترجمه ترگمان]Tapestries از rods که شبیه اسلحه های باستانی بودند آویخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are many more ways the ornamental gardener can satisfy a latent urge to produce food.
[ترجمه گوگل]راه های بسیار بیشتری وجود دارد که باغبان زینتی می تواند میل نهفته تولید غذا را ارضا کند
[ترجمه ترگمان]راه های دیگری نیز وجود دارند که باغبان زینتی می تواند نیاز پنهانی برای تولید غذا را ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each ornamental fountain is designed to take a pump outlet so that water can spout from its mouth, shell or similar object.
[ترجمه گوگل]هر آبنمای زینتی به گونه ای طراحی شده است که یک خروجی پمپ داشته باشد تا آب از دهان، پوسته یا اشیای مشابه آن خارج شود
[ترجمه ترگمان]هر فواره تزیینی برای گرفتن یک خروجی پمپ طراحی شده است تا آب بتواند از دهان، پوسته یا شی مشابه فوران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• decorative, made for show
something that is ornamental is intended to be attractive rather than useful.

پیشنهاد کاربران

گیاه زینتی
به معنی نمایشی:
His presence will be ornamental. . .
حضورش نمایشی خواهد بود . . .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : ornament
✅️ اسم ( noun ) : ornament / ornamentation
✅️ صفت ( adjective ) : ornamental
✅️ قید ( adverb ) : ornamentally
ornamental ( موسیقی )
واژه مصوب: تزیینی 1
تعریف: منسوب به تزیین

بپرس