ormolu

/ˈɔːrməluː//ˈɔːməluː/

معنی: مفرغ زرنما، برنز طلایی
معانی دیگر: طلای مصنوعی، طلای بدلی، مفره زرنما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an alloy of copper and zinc or tin that resembles gold, or a similar gilded metal, used to decorate furniture, architectural features, or jewelry.

جمله های نمونه

1. It was mounted in ormolu with an enamelled face.
[ترجمه گوگل]در اورمولو با صورت میناکاری شده نصب شده بود
[ترجمه ترگمان]روی ormolu با چهره زشتی بالا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ormolu clock ticked on the mantelpiece.
[ترجمه گوگل]ساعت اورمولوی روی شومینه تیک تاک می کرد
[ترجمه ترگمان]ساعت مفرغ ین روی پیش بخاری تیک تاک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A red lens in ormolu casing was clamped over his left eye, and perhaps had replaced the original jelly organ.
[ترجمه گوگل]یک عدسی قرمز در محفظه ormolu روی چشم چپ او بسته شده بود و شاید جایگزین اندام ژله ای اصلی شده بود
[ترجمه ترگمان]یک لنز قرمز در غلاف ormolu روی چشم چپش نگه داشته شده بود و شاید جای عضو اصلی ژله را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Around 183his father took up business as a gilder and ormolu manufacturer in London.
[ترجمه گوگل]در حدود سال 183 پدرش به عنوان یک تولید کننده طلا و اورمولو در لندن به تجارت پرداخت
[ترجمه ترگمان]در حدود ۱۸۳ پدر او به عنوان یک کارخانه تولید کننده gilder و ormolu در لندن شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each of the legs of the table incorporated a naked ormolu caryatid.
[ترجمه گوگل]هر یک از پایه های میز دارای یک اورمولو کاریاتید برهنه بود
[ترجمه ترگمان]هر یک از پاهایش برهنه و برهنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a silence during which the tick of the monumental ormolu clock on the white marble mantelpiece grew as loud as the boom of a minute-gun.
[ترجمه گوگل]سکوتی حاکم شد که در طی آن صدای تیک ساعت اورمولوی بزرگ بر روی طاقچه سنگ مرمر سفید به اندازه صدای بوم یک دقیقه تفنگ بلند شد
[ترجمه ترگمان]سکوتی حک مفرما شد که تیک ساعت مفرغ monumental روی پیش بخاری مرمر سفید با صدای بلند یک تفنگ یک دقیقه بلندتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The slightly curved cabriole legs are adorned with gilt reliefs of a woman's head attached to an animal body, and the feet are fashioned in ormolu in the form of claws.
[ترجمه گوگل]پاهای کابریولی کمی خمیده با نقش برجسته‌های طلایی سر زن که به بدن حیوان چسبیده است، تزئین شده است و پاها به شکل پنجه‌هایی به شکل اورمولوی طراحی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]پاهای ظریف curved با نقش های برجسته سر یک زن که به بدن حیوان متصل است تزیین شده اند و این پاها به شکل چنگال ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مفرغ زرنما (اسم)
ormolu

برنز طلایی (اسم)
ormolu

انگلیسی به انگلیسی

• imitation gold, metallic alloy used in decoration because of its resemblance to gold

پیشنهاد کاربران

بپرس