1. Professor Adams was the originator of the project.
[ترجمه گوگل]پروفسور آدامز مبتکر این پروژه بود
[ترجمه ترگمان]پروفسور آدامز رئیس پروژه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پروفسور آدامز رئیس پروژه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He is best known as the originator of a long-running TV series.
[ترجمه گوگل]او بیشتر به عنوان مبتکر یک سریال تلویزیونی طولانی مدت شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان سازنده یک مجموعه تلویزیونی بلند مدت شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به عنوان سازنده یک مجموعه تلویزیونی بلند مدت شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sir William James is thought to be the originator of fingerprinting as a means of identification.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که سر ویلیام جیمز مبدع انگشت نگاری به عنوان وسیله ای برای شناسایی باشد
[ترجمه ترگمان]تصور می شود سر ویلیام جیمز سازنده اثر انگشت به عنوان ابزاری برای شناسایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصور می شود سر ویلیام جیمز سازنده اثر انگشت به عنوان ابزاری برای شناسایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The earliest originator was Dr. Giterman who worked at the British Rehabilitation Center for the Disabled.
[ترجمه گوگل]اولین مبتکر دکتر گیترمن بود که در مرکز توانبخشی معلولان بریتانیا کار می کرد
[ترجمه ترگمان]اولین فرد، دکتر Giterman بود که در مرکز توان بخشی بریتانیا برای معلولین کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اولین فرد، دکتر Giterman بود که در مرکز توان بخشی بریتانیا برای معلولین کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The originator can be replaced with a new name, up to 28 printing characters long, including spaces.
[ترجمه گوگل]مبتکر را می توان با یک نام جدید، تا 28 کاراکتر چاپی، از جمله فاصله، جایگزین کرد
[ترجمه ترگمان]تولید کننده می تواند با یک نام جدید جایگزین شود، تا ۲۸ نویسه چاپ طولانی، از جمله فضا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تولید کننده می تواند با یک نام جدید جایگزین شود، تا ۲۸ نویسه چاپ طولانی، از جمله فضا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Communications services transfer the information from the originator to the recipient.
[ترجمه گوگل]خدمات ارتباطی اطلاعات را از مبدأ به گیرنده منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]خدمات ارتباطات اطلاعات مربوط به گیرنده را به گیرنده منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خدمات ارتباطات اطلاعات مربوط به گیرنده را به گیرنده منتقل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I am not an originator but a transmitter. Confucius
[ترجمه گوگل]من مبتکر نیستم بلکه یک فرستنده هستم کنفوسیوس
[ترجمه ترگمان] من یه \"بنیانگذار\" نیستم بلکه یه فرستنده هست کنفوسیوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من یه \"بنیانگذار\" نیستم بلکه یه فرستنده هست کنفوسیوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If the originator chooses to proceed, he or she enters the next phase, referred to as initial screening.
[ترجمه گوگل]اگر مبتکر تصمیم بگیرد که ادامه دهد، وارد مرحله بعدی می شود که به آن غربالگری اولیه می گویند
[ترجمه ترگمان]اگر the بخواهد که ادامه دهد، او وارد مرحله بعدی می شود که به غربالگری اولیه ارجاع داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر the بخواهد که ادامه دهد، او وارد مرحله بعدی می شود که به غربالگری اولیه ارجاع داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. However, not every idea originator has the know-how, the drive, and the aggressiveness to do so.
[ترجمه گوگل]با این حال، هر ایده پردازی دانش، انگیزه و تهاجمی برای انجام این کار را ندارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر ایده ای که تولید کند، بداند چگونه، محرک، و پرخاشگری می تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر ایده ای که تولید کند، بداند چگونه، محرک، و پرخاشگری می تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Alberti was the originator of the violin's design even though Stradivari made it famous.
[ترجمه گوگل]آلبرتی مبتکر طراحی ویولن بود حتی اگر استرادیواری آن را به شهرت رساند
[ترجمه ترگمان]Alberti سازنده طراحی ویولون بود، اگرچه استرادیواری آن را مشهور ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Alberti سازنده طراحی ویولون بود، اگرچه استرادیواری آن را مشهور ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The first communication gap lies within the idea originator.
[ترجمه گوگل]اولین شکاف ارتباطی در مبتکر ایده نهفته است
[ترجمه ترگمان]اولین شکاف ارتباطی در داخل ایده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اولین شکاف ارتباطی در داخل ایده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Here the facilitator and originator jointly select a group of experts within the organization to review the idea.
[ترجمه گوگل]در اینجا تسهیل کننده و مبتکر به طور مشترک گروهی از کارشناسان را در سازمان برای بررسی ایده انتخاب می کنند
[ترجمه ترگمان]در اینجا تسهیل کننده و originator به طور مشترک گروهی از متخصصان را در سازمان انتخاب می کنند تا ایده را مرور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا تسهیل کننده و originator به طور مشترک گروهی از متخصصان را در سازمان انتخاب می کنند تا ایده را مرور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Dow theory is the originator of the technical analysis school.
[ترجمه گوگل]نظریه داو مبتکر مکتب تحلیل تکنیکال است
[ترجمه ترگمان]نظریه داو عامل اصلی تحلیل فنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نظریه داو عامل اصلی تحلیل فنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Originator or someone else decided to cancel an a roved change.
[ترجمه گوگل]The Originator یا شخص دیگری تصمیم به لغو یک تغییر roved گرفت
[ترجمه ترگمان]The یا شخص دیگری تصمیم گرفتند که یک تغییر بدون گردش را لغو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The یا شخص دیگری تصمیم گرفتند که یک تغییر بدون گردش را لغو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید