orifice

/ˈɔːrəfəsə//ˈɒrɪfɪs/

معنی: روزنه، سوراخ
معانی دیگر: دهانه، مخرج، فم، پاچنگ، استیم، گشودگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: orificial (adj.)
• : تعریف: an opening, such as a vent, mouth, or hole, through which something can pass.
مترادف: opening
مشابه: aperture, cavity, hole, mouth, outlet, slit, slot, spiracle, stoma, vent

- The nostrils are two orifices through which viruses commonly enter the body.
[ترجمه کیوان] سوراخهای بینی عمومأ دو دروازه ورود ویروسها به بدن هستند.
|
[ترجمه گوگل] سوراخ های بینی دو روزنه هستند که معمولا ویروس ها از طریق آن وارد بدن می شوند
[ترجمه ترگمان] سوراخ های بینی دو قطبی هستند که در آن ها ویروس ها عموما وارد بدن می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A mouse ran out from the dark orifice of the cave.
[ترجمه گوگل]یک موش از روزنه تاریک غار فرار کرد
[ترجمه ترگمان]موشی از دهانه غار بیرون دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Blood gushed from the open orifice.
[ترجمه گوگل]خون از روزنه باز فوران کرد
[ترجمه ترگمان]خون از دهانه باز سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Flames were leaping from every orifice of the house.
[ترجمه گوگل]شعله های آتش از هر روزنه خانه می پرید
[ترجمه ترگمان]شعله های آتش از تمام دهانه خانه جست وخیز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Orifice jokes draw gales of laughter from the cultish audience.
[ترجمه گوگل]جوک‌های اوریفیس خنده‌های زیادی را از سوی تماشاگران فرقه به همراه می‌آورد
[ترجمه ترگمان]لطیفه های Orifice gales خنده حضار را به خود جلب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So can ensure adjustable laryngeal orifice and dynamic response performance and reduce oven pressure difference fluctuation range.
[ترجمه گوگل]بنابراین می‌تواند دهانه حنجره قابل تنظیم و عملکرد پاسخ دینامیکی را تضمین کند و دامنه نوسان اختلاف فشار فر را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین می تواند orifice قابل تنظیم و عملکرد واکنش دینامیکی را تضمین کرده و نوسانات فشار را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fixed or adjustable gas orifice, primary air shutter and mounting boss. Heavy cast iron construction. Simple to install and to maintain.
[ترجمه گوگل]دهانه گاز ثابت یا قابل تنظیم، دریچه هوای اولیه و باس نصب ساخت و ساز چدن سنگین نصب و نگهداری ساده است
[ترجمه ترگمان]اریفیس گاز ثابت یا قابل تنظیم، سرعت شاتر، و رئیس بالا آمدن هستند ساختمان سنگین آهنی نصب و نگهداری آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In addition, the regenerator and the orifice are the main components where exergy losses exist.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، احیا کننده و روزنه اجزای اصلی هستند که در آن تلفات اگزرژی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، مولد و اریفیس مولفه های اصلی هستند که تلفات اکسرژی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper, a short orifice between the sliding shoe bearing surface and piston head is used to compensate the damping function of the narrow-long orifice, and det. . .
[ترجمه گوگل]در این مقاله از یک روزنه کوتاه بین سطح یاتاقان کفشک و سر پیستون برای جبران عملکرد میرایی دهانه باریک و بلند استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک orifice کوتاه بین سطح تحمل کفش لغزشی و سر پیستون برای جبران عملکرد میرایی the باریک و det مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is forced out the jet orifice at great speed, producing (by Newton's third law of motion) a reaction which drives the motor in the opposite direction.
[ترجمه گوگل]این امر با سرعت زیاد از دهانه جت خارج می شود و (با قانون سوم حرکت نیوتن) واکنشی ایجاد می کند که موتور را در جهت مخالف حرکت می دهد
[ترجمه ترگمان]این باعث خروج the جت با سرعت زیاد می شود و (با قانون سوم نیوتن در حرکت)واکنشی است که موتور را در جهت مخالف می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a new type of orifice flowmeter which has practical value.
[ترجمه گوگل]این یک نوع جدید از فلومتر اوریفیس است که ارزش عملی دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع جدیدی از جریان سنج ها است که دارای ارزش عملی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nozzle. Canula, and orifice features may be varied to suit particular requirements, provided these are within the practicabilities of the impact extrusion process on a mass-production basis.
[ترجمه گوگل]نازل ویژگی‌های کانولا و دهانه ممکن است برای مطابقت با نیازهای خاص متفاوت باشند، مشروط بر اینکه این ویژگی‌ها در چارچوب قابلیت‌های عملی فرآیند اکستروژن ضربه‌ای بر اساس تولید انبوه باشد
[ترجمه ترگمان]نازل ویژگی های orifice و orifice ممکن است متناسب با الزامات خاصی باشد، در صورتی که این ویژگی ها در چارچوب فرآیند اکستروژن معکوس بر پایه تولید انبوه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Howls of pain issue from a gaping black orifice where its face should be.
[ترجمه گوگل]زوزه های درد از یک روزنه سیاه باز در جایی که صورتش باید باشد بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]درد و رنج ناشی از یک صفحه سیاه و باز است که در آن صورت آن باید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The tumor may prolapse through the orifice.
[ترجمه گوگل]تومور ممکن است از طریق روزنه پرولاپس کند
[ترجمه ترگمان]تومور ممکن است از سوراخ عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion: Chemotherapeutics infusion via external orifice of urethra could reduce the pain for patients undergoing urinary canal detaining. And the operation was simple and was of low cost.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: انفوزیون شیمی‌درمانی از طریق منافذ خارجی مجرای ادرار می‌تواند باعث کاهش درد بیماران تحت بندکشی مجرای ادرار شود و عملیات ساده و کم هزینه بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تزریق chemotherapeutics از طریق مجرای خارجی مجرای پیشاب می تواند درد بیمارانی که تحت فشار مجرای ادرار قرار دارند را کاهش دهد و این عمل ساده بود و هزینه کم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The distance between orifice groups is another parameter associated with stability.
[ترجمه گوگل]فاصله بین گروه های روزنه یکی دیگر از پارامترهای مرتبط با پایداری است
[ترجمه ترگمان]فاصله بین گروه های اریفیس یک پارامتر دیگر مرتبط با پایداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روزنه (اسم)
scuttle, hatch, aperture, orifice, window, hole, pore, outlet, clearance, loophole, peephole, peep, casement, slit, fossa, eyelet, foramen, ostium

سوراخ (اسم)
outage, aperture, orifice, hole, opening, perforation, puncture, bore, cave, leak, cavity, columbarium, pigeonhole, eyelet, mesh, foramen, peck, tap hole

تخصصی

[شیمی] روزنه
[عمران و معماری] روزنه - دهانه - سوراخ - بازشدگی - دریچه
[دندانپزشکی] سوراخ، روزنه
[مهندسی گاز] روزنه، دهانه، سوراخ
[زمین شناسی] سوراخ، روزنه
[ریاضیات] سوراخ، روزنه، دهانه، محل بازشدن، دریچه ی ورودی، مجرا، ورودی
[پلیمر] حفره خروجی، خروجی که مربوط به اندازه خروجی دستگاه پاشش می‏شود، یکی از دستگاههای اندازه گیری دبی در سیالات
[آب و خاک] روزنه

انگلیسی به انگلیسی

• opening, aperture, hole into a passage (especially in the body, i.e. mouth, nostril, etc.)
an orifice is an opening or hole, especially one in your body such as your mouth; a formal word, often used humorously.

پیشنهاد کاربران

[دندانپزشکی] سوراخ ورودی کانال ریشه دندان
orifice ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: روزنه 2
تعریف: سوراخی با اندازه و شکل لبۀ معین که از آن برای هدایت و شکل دهی و تقسیم و توزیع جریان سیال استفاده می کنند
در عمران:
تخلیه اب از مجرای خروجی بشکه

بپرس