اشراف ( اسم ) : آگاهی از خود در زمان، دوره و مکان که ممکن است در شرایطی مانند بیماری عضوی مغز، حالت های دارویی سمی و ضربه مغزی مختل شود.
سمت و سو
معارفه
Orientation day = روز معارفه
جهت دهی، آموزش مقدماتی
مثال: New employees receive an orientation to familiarize them with company policies.
کارمندان جدید آموزش هایی دریافت می کنند تا با سیاست های شرکت آشنا شوند.
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )
•
⚫ واژه ی برنهاده: جهتگیرش
•
⚫ نگارش به خط لاتین: Jahatgiresh
•
⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی
•
⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.
Orientation is the process of introducing new employees to their responsibilities, co - workers and workplace.
جلسۀ توجیهی
جلسۀ آشنایی
جلسۀ معارفه
جهـــــت
نگرش ها
NOUNکورس یا دوره ای آموزشی که در آن تازه واردها و کار آموزا رو آشنا میکنن با یک مبحث و اطلاعات لازمه منتقل میشه بهشون
NORTH AMERICANa course giving information to newcomers to a university or other institution.
... [مشاهده متن کامل]
💠 ROTARY EQUIPMENT
There's a nother part of this orientation that you'll need to be familiar with. We'll explain this part. Let's look at the hub of the fixed component.
مسیر
جهت
روش
سو گیری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : orient / orientate
✅️ اسم ( noun ) : orientation
✅️ صفت ( adjective ) : oriented / orientated
✅️ قید ( adverb ) : _
Hospital orientation
Clinical orientation
بروشور های راهنمایی که در کلینیک ها و بیمارستان ها برای راهنمایی بیماران و پرستاران تاره کار نصب می شود
اشراف
جهت یابی
موقعیت یابی
در مصاحبه وضعیت روانی کاربرد دارد که به معنی واقف بودن مراجع به زمان. مکان و شخص بوده
گرایش ( جنسی، مذهبی، سیاسی، . . . )
خاستگاه
جلسات معارفه
A class that you need to take /Direction/ about cognition
orientation ( روانشناسی )
واژه مصوب: اشراف
تعریف: آگاهی بر خویشتن و واقعیت بیرونی
Orientation is something healthcare providers check when screening for dementia and evaluating cognitive abilities. 1 It refers to�a person's level of awareness of self, place, time, and situation. When testing a person's orientation, a doctor asks standard questions that may seem like small talk.
جهت
گرایشpolitical orientation.
جهت گیریthe company's new eco - friendly orientation
توجیهی The department has arranged an orientation session.
سو و جهت ( به شکل پسوندی ) The building has an east - west orientation
هو
جهت یابی ، تشخیص موقعیت.
در برخی جملات بجای هدف هم بکار برده می شود.
مثال having a future orientation = داشتن یک هدف آتی
توجیه، ( کارمند یک اداره )
آشناسازی، جهت دهی ( یک کارمند جدیدالورود به امور محوله )
مکان یابی
جهت یابی
جهت گیری
نحوه قرار گیری ( در هیدرولیک رسوب )
آشناسازی
گرایش
صاف و هم سو شدن
به معنی شرق، سمت و سو میباشد و اختلال در عملکرد آن باعث میشود وقتی شخص از خواب بیدار میشود تا مدتی دچار اختلال در یافتن زمان و مکان میشود و به آن دیس اورینته گفته میشود.
( درجانورشناسی ) موقعیت یابی - جهت یابی - مکان یابی
گرایش مذهبی/گرایش سیاسی
1 ) the particular things that a person prefers, believes, thinks, or usually does:1 ) گرایش ، عقیده ، الگوی فکری ، ( چیزی که شما انجام میدهید ، فکر میکنید، باور دارید )
We employ some people without regard to their political orientations
... [مشاهده متن کامل]
ما چند نفر را بدون توجه به گرایش های ( الگوی فکری، عقیده ) سیاسی آنها استخدام کردیم .
2 ) the particular interests, activities, or aims of an organization or business:
2 ) اهداف و علایق یک شخص یا سازمان
3 ) training or preparation for a new job or activity:
مراسم اموزش و اشنا سازی برای ورود به یک شغل یک فعالیت
student orientation ( مراسم معارفه برای دانشجویان ، دانش آموزان قبل از اغاز سال تحصیلی )
4 ) arrangement or direction:
جهت ، سمت ، سو
The building has an east - west orientation ( این ساختمان در ضلع شرقی - غربی واقع شده است ) ( جهت شرقی - غربی دارد )
علاقه شخصی
تعیین موقعیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٩)