orientated

جمله های نمونه

1. A lot of the training is orientated around communications skills.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آموزش ها حول محور مهارت های ارتباطی است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این آموزش ها حول مهارت های ارتباطی شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Make sure all the components remain correctly orientated.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که تمام اجزاء به درستی جهت گیری شده اند
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که همه مولفه ها به درستی جهت گیری باقی بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The organization is not politically orientated.
[ترجمه ویهان] سازمان دارای جهت گیری سیاسی نیست
|
[ترجمه گوگل]این سازمان جهت گیری سیاسی ندارد
[ترجمه ترگمان]سازمان از لحاظ سیاسی محور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The course was orientated towards foreign students.
[ترجمه گوگل]این دوره برای دانشجویان خارجی برگزار شد
[ترجمه ترگمان]این دوره جهت گیری به سمت دانشجویان خارجی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The service is not sufficiently orientated to the needs of those who use it.
[ترجمه گوگل]این سرویس به اندازه کافی برای نیازهای کسانی که از آن استفاده می کنند جهت گیری نمی کند
[ترجمه ترگمان]این سرویس به اندازه کافی جهت نیازهای کسانی که از آن استفاده می کنند نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The industry is heavily orientated towards export markets.
[ترجمه گوگل]این صنعت به شدت به سمت بازارهای صادراتی گرایش دارد
[ترجمه ترگمان]این صنعت به شدت به سمت بازارهای صادرات محور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our firm is orientated towards the export side of the business.
[ترجمه گوگل]شرکت ما به سمت صادرات تجارت گرایش دارد
[ترجمه ترگمان]شرکت ما در جهت صادرات به سمت صادرات محور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He orientated himself by finding a familiar landscape.
[ترجمه گوگل]او با یافتن منظره ای آشنا جهت گیری کرد
[ترجمه ترگمان]با پیدا کردن یک منظره آشنا از خود بی خود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's very career orientated and not really interested in having a family.
[ترجمه گوگل]او بسیار حرفه ای است و واقعاً علاقه ای به داشتن خانواده ندارد
[ترجمه ترگمان]او خیلی شغل گرا دارد و علاقه چندانی به داشتن خانواده ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Governments also use the more industrially orientated labs under the umbrella of the Fraunhofer society.
[ترجمه گوگل]دولت‌ها همچنین از آزمایشگاه‌های صنعتی‌تر زیر چتر جامعه Fraunhofer استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دولت ها همچنین از آزمایشگاه های صنعت گرای بیشتری تحت چتر جامعه فرانهوفر استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In general, however, the pressures on management are orientated towards shareholder rather than employee welfare.
[ترجمه گوگل]اما به طور کلی، فشارها بر مدیریت به جای رفاه کارکنان معطوف به سهامداران است
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور کلی، فشار بر مدیریت به سمت سهامدار به جای رفاه کارمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Further courses are coaching orientated, examining what the individual needs to learn and offering it in a digestible format.
[ترجمه گوگل]دوره‌های بعدی با محوریت مربیگری، بررسی آنچه فرد نیاز به یادگیری دارد و ارائه آن در قالبی قابل هضم است
[ترجمه ترگمان]دوره های بیشتری هدایت گرا هستند و آنچه را که فرد نیاز دارد یاد بگیرد و آن را در قالب قابل هضم ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Selective assessment is orientated to the interests of the organisation from which the assessment originates.
[ترجمه گوگل]ارزیابی انتخابی به منافع سازمانی که ارزیابی از آن سرچشمه می گیرد، جهت گیری می کند
[ترجمه ترگمان]ارزیابی انتخابی جهت منافع سازمان دهی شده است که ارزیابی از آن نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even if firms were completely market orientated, they would still make errors of judgement from time to time.
[ترجمه گوگل]حتی اگر شرکت‌ها کاملاً بازارگرا باشند، باز هم هر از گاهی در قضاوت اشتباه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]حتی اگر شرکت ها به طور کامل محور بوده اند، آن ها همچنان اشتباه ات قضاوت را از زمان به زمان انجام خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ask the task orientated member to regularly sum up where the meeting has reached.
[ترجمه گوگل]از عضو وظیفه گرا بخواهید که مرتباً نقطه پایان جلسه را جمع بندی کند
[ترجمه ترگمان]از یک عضو محور وظیفه بخواهید به طور مرتب در جایی که جلسه به آن رسیده است جمع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• orientated means the same as oriented.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : orient / orientate
✅️ اسم ( noun ) : orientation
✅️ صفت ( adjective ) : oriented / orientated
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس