1. the organizer of this meeting
سازمان دهنده ی این فراخوان
2. The organizer was familiar with the protocol of royal visits.
[ترجمه گوگل]برگزارکننده با پروتکل دیدارهای سلطنتی آشنا بود
[ترجمه ترگمان]سازمان دهنده با پروتکل دیدارهای سلطنتی آشنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She has an undoubted talent as an organizer.
[ترجمه گوگل]او استعداد بدون شک به عنوان یک سازمان دهنده دارد
[ترجمه ترگمان]اون استعداد غیرقابل undoubted رو به عنوان an داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A special vote of thanks went to the organizer, Tim Woodhouse.
[ترجمه گوگل]یک رای تشکر ویژه به برگزارکننده، تیم وودهاوس تعلق گرفت
[ترجمه ترگمان]یک رای ویژه به مناسبت برگزار کننده برگزار شد، تیم وودهاس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She's a brilliant organizer and administrator.
[ترجمه گوگل]او یک سازمان دهنده و مدیر درخشان است
[ترجمه ترگمان]او سازمان دهنده و مدیر عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She turned out to be an organizer par excellence.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که او یک سازمان دهنده عالی است
[ترجمه ترگمان]او تبدیل به یک سازمان دهنده عالی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We need someone who is a good organizer.
[ترجمه گوگل]به یک نفر سازمان دهنده خوب نیازمندیم
[ترجمه ترگمان]ما به کسی نیاز داریم که سازمان دهنده خوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A good organizer pays attention to detail.
[ترجمه گوگل]یک سازمان دهنده خوب به جزئیات توجه می کند
[ترجمه ترگمان]یک سازمان دهنده خوب به جزئیات توجه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The organizer will give instructions as to what to do.
[ترجمه گوگل]سازماندهنده دستورالعملهایی را در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهید، ارائه میکند
[ترجمه ترگمان]سازمان دهنده این کار را به شما یاد خواهد داد که چه کار باید بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I look at the organizer,(sentence dictionary) who shows no expression.
[ترجمه گوگل]من به سازمان دهنده (فرهنگ جمله) نگاه می کنم که هیچ بیانی نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]من به سازمان دهنده، (فرهنگ لغت مجازات)نگاه می کنم که هیچ حالتی را نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In some versions of this, the organizer tries to make the children laugh by telling jokes.
[ترجمه گوگل]در برخی از نسخه های این، برگزارکننده سعی می کند با گفتن جوک بچه ها را بخنداند
[ترجمه ترگمان]در برخی از نسخه های این فیلم، سازمان دهنده سعی می کند که بچه ها را با لطیفه تعریف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The organizer says that retail consolidation was responsible for some of the fall-off.
[ترجمه گوگل]سازمان دهنده می گوید که تجمیع خرده فروشی مسئول برخی از سقوط بود
[ترجمه ترگمان]سازمان دهنده می گوید که ادغام خرده فروشی مسئول برخی از سقوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But instead he returned to Hue as an organizer for an underground movement.
[ترجمه گوگل]اما در عوض او به عنوان یک سازمان دهنده برای یک جنبش زیرزمینی به Hue بازگشت
[ترجمه ترگمان]اما در عوض او به عنوان سازمان دهنده برای یک جنبش زیرزمینی برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And the custom travel organizer which is this, plus your glamour tray.
[ترجمه گوگل]و سازمان دهنده سفر سفارشی که این است، به علاوه سینی پر زرق و برق شما
[ترجمه ترگمان]و سازمان دهنده سفر سفارشی که این است، به اضافه یک سینی پر زرق و برق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In 1952 he was elected assistant divisional organizer for division no. 2 retiring in June 196
[ترجمه گوگل]در سال 1952 او به عنوان دستیار سازماندهی بخش برای بخش شماره انتخاب شد 2 بازنشستگی در ژوئن 196
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۲، او به عنوان دستیار مدیر بخش برای تقسیم انتخاب شد ۲ نفر در ماه ژوئن ۱۹۶ بازنشسته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید