organized crime

جمله های نمونه

1. The police probe into organized crime led to several arrests.
[ترجمه گوگل]تحقیقات پلیس در مورد جنایات سازمان یافته منجر به دستگیری چندین نفر شد
[ترجمه ترگمان]تحقیق پلیس در مورد جرائم سازمان یافته منجر به دستگیری چندین نفر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Tokyo police department is clamping down on organized crime.
[ترجمه گوگل]اداره پلیس توکیو در حال سرکوب جرایم سازمان یافته است
[ترجمه ترگمان]اداره پلیس توکیو در حال سرکوب جرم سازمان یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's involved in some sort of organized crime caper.
[ترجمه گوگل]او درگیر نوعی جنایت سازمان یافته است
[ترجمه ترگمان]او درگیر یک نوع جهش جرایم سازمان یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Filmmakers have often been accused of glamorizing organized crime.
[ترجمه گوگل]فیلمسازان اغلب به زرق و برق بخشیدن به جنایات سازمان یافته متهم شده اند
[ترجمه ترگمان]فیلم سازان اغلب متهم به ارتکاب جرم سازمان یافته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Organized crime continued to flourish alongside the mainstream economy.
[ترجمه گوگل]جرایم سازمان یافته در کنار جریان اصلی اقتصاد به رشد خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]جرایم سازمان یافته به تدریج در کنار جریان اصلی اقتصاد رشد پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Organized crime is involved in drug trafficking.
[ترجمه گوگل]جرایم سازمان یافته در قاچاق مواد مخدر دخیل است
[ترجمه ترگمان]جرایم سازمان یافته در قاچاق مواد مخدر دخیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police officers from the organized crime branch have raided solicitors' offices in central London.
[ترجمه گوگل]افسران پلیس شاخه جرایم سازمان یافته به دفاتر وکلا در مرکز لندن یورش بردند
[ترجمه ترگمان]افسران پلیس از شاخه سازمان یافته جرایم به دفاتر وکلا در مرکز لندن یورش برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thousands of American citizens have informed on these organized crime syndicates.
[ترجمه گوگل]هزاران شهروند آمریکایی در مورد این سندیکاهای جنایت سازمان یافته اطلاع رسانی کرده اند
[ترجمه ترگمان]هزاران شهروند آمریکایی از این جرائم سازمان یافته مطلع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Organized crime has an insidious influence on all who come into contact with it.
[ترجمه گوگل]جرایم سازمان یافته تأثیر موذیانه ای بر همه کسانی دارد که با آن در تماس هستند
[ترجمه ترگمان]جرائم سازمان یافته نفوذ insidious بر همه کسانی که با آن ارتباط دارند برقرار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The murders may have been linked to organized crime.
[ترجمه گوگل]این قتل ها ممکن است با جنایات سازمان یافته مرتبط باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است قتل ها با جنایات سازمان یافته ارتباط داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No, the smugglers were mostly from organized crime cartels based in Bombay.
[ترجمه گوگل]نه، قاچاقچیان بیشتر از کارتل های جنایت سازمان یافته مستقر در بمبئی بودند
[ترجمه ترگمان]نه، بیشتر قاچاقچیان از کارتل های مواد مخدر سازمان یافته در بمبئی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And war must be waged on organized crime.
[ترجمه گوگل]و باید علیه جنایات سازمان یافته جنگ به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]و جنگ باید بر روی جنایات سازمان یافته آغاز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Of necessity, some become involved in organized crime to survive.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها برای زنده ماندن، ضرورتاً درگیر جنایات سازمان یافته می شوند
[ترجمه ترگمان]البته برخی از آن ها در جنایت سازمان یافته دخالت دارند تا زنده بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And I was thinking it was organized crime.
[ترجمه گوگل]و من فکر می کردم این جنایت سازمان یافته است
[ترجمه ترگمان]و من فکر می کردم که این یه جنایت سازمان یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mafia, extensive network of criminals who work together to accomplish illegal activities without getting caught

پیشنهاد کاربران

1 - جرم سازمان یافته
دارای دو معنی است. ( طبق فرهنگ کمبریج )
۱ - سازمانهای تبهکار
۲ - جرائم سازمان یافته
criminal� organizations �that� plan �and� commit� crime,
or the �crimes �that are� committed� by such �organizations
سازمان های تبهکار
organized crime ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: جُرم سازمان یافته
تعریف: [جامعه شناسی] جُرمی که در آن یک گروه اجتماعی کمابیش بزرگ با ساختاری سلسله مراتبی و الگویی سازمان یافته در فعالیت های جُرم آمیز درگیر است|||[حقوق] رشته اقدامات غیرقانونی گروهی که به قصد سودجویی با نظم و برنامۀ ازپیش طراحی شده صورت گرفته باشد
...
[مشاهده متن کامل]

Crime committed by professional criminals working in large groups
جرم برنامه ریزی شده
جرم سازمان یافته
قتلی که بوسیله قاتلان حرفه ای انجام می گیرد

بپرس