organ transplant

جمله های نمونه

1. In Arizona, 480 people are waiting for organ transplants .
[ترجمه گوگل]در آریزونا، 480 نفر در انتظار پیوند عضو هستند
[ترجمه ترگمان]در آریزونا ۴۸۰ نفر منتظر پیوند ارگان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The five year old had a multiple organ transplant two months ago.
[ترجمه گوگل]این کودک پنج ساله دو ماه پیش پیوند چند عضوی داشت
[ترجمه ترگمان]پنج ماه پیش پیوند عضو پیوندی چند ماه پیش داشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dramatic life-saving techniques, organ transplants and similar developments have popular appeal.
[ترجمه گوگل]تکنیک‌های چشمگیر نجات جان، پیوند اعضا و پیشرفت‌های مشابه جذابیت مردمی دارند
[ترجمه ترگمان]تکنیک های دراماتیک نجات، پیوند ارگان و تحولات مشابه، جاذبه عمومی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Organ transplants are now commonplace.
[ترجمه گوگل]پیوند اعضا در حال حاضر رایج است
[ترجمه ترگمان]پیوند اعضا اکنون مبتذل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A child had a multiple organ transplant two months ago.
[ترجمه گوگل]یک کودک دو ماه پیش پیوند چند عضو انجام داد
[ترجمه ترگمان]یه بچه دو ماه پیش پیوند عضو پیوندی داشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A similar strategy might prevent organ transplant recipients from rejecting their new tissues.
[ترجمه گوگل]یک استراتژی مشابه ممکن است از رد بافت های جدید توسط گیرندگان پیوند عضو جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]یک استراتژی مشابه ممکن است از رد شدن دریافت کنندگان پیوند ارگان جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To introduce our experience of organ transplant ethics committee transplantation.
[ترجمه گوگل]هدف معرفی تجربه ما از پیوند کمیته اخلاق پیوند عضو
[ترجمه ترگمان]هدف معرفی تجربه پیوند عضو انجمن اخلاق پیوند ارگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Given to organ transplant recipients to prevent the body from rejecting the graft.
[ترجمه گوگل]به گیرندگان پیوند عضو داده می شود تا از رد پیوند توسط بدن جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن دریافت کنندگان پیوند ارگان، از رد کردن رشوه از بدن جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The doctors will begin the organ transplant as soon as the patient is stabilized.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه بیمار تثبیت شد، پزشکان پیوند عضو را آغاز خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]پزشکان پیوند ارگان را به محض تثبیت بیمار آغاز خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Politics of genetically modified food, reproductive technologies, bioprospecting, organ transplant, online communities, or sampling.
[ترجمه گوگل]سیاست مواد غذایی اصلاح شده ژنتیکی، فناوری های تولید مثل، اکتشاف زیستی، پیوند اعضا، جوامع آنلاین یا نمونه برداری
[ترجمه ترگمان]سیاست مربوط به مواد غذایی اصلاح شده ژنتیکی، تکنولوژی های تولید مثل، پیوند ارگان، پیوند ارگان، جوامع آنلاین یا نمونه برداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With the development of organ transplant technology, legal issues related to the emergence of inevitable.
[ترجمه گوگل]با توسعه فناوری پیوند اعضا، مسائل حقوقی مرتبط با ظهور امری اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]با توسعه فن آوری پیوند ارگان، مسائل قانونی مربوط به ظهور اجتناب ناپذیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also used to treat organ transplant recipients to help prevent graft rejection.
[ترجمه گوگل]همچنین برای درمان گیرندگان پیوند عضو برای کمک به جلوگیری از رد پیوند استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]هم چنین از دریافت کنندگان پیوند ارگان برای کمک به جلوگیری از رد پیوند استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Doctors have been given permission to implant five mechanical hearts in patients too ill to qualify for a live organ transplant.
[ترجمه گوگل]به پزشکان اجازه داده شده تا پنج قلب مکانیکی را در بیمارانی که برای پیوند عضو زنده واجد شرایط نیستند، کاشت کنند
[ترجمه ترگمان]به پزشکان اجازه داده شده است تا پنج قلب مکانیکی را در بیمارانی که بیش از حد بیمار هستند ایمپلنت کنند تا بتوانند برای پیوند ارگان زنده واجد شرایط شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These include outpatient chemotherapy, vaccines for influenza and hepatitis B and some immunosuppressant drugs for people with organ transplants.
[ترجمه گوگل]اینها شامل شیمی درمانی سرپایی، واکسن های آنفولانزا و هپاتیت B و برخی داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی برای افراد دارای پیوند عضو می باشد
[ترجمه ترگمان]این موارد عبارتند از شیمی درمانی سرپایی، واکسن آنفولانزا و هپاتیت B و برخی داروهای immunosuppressant برای افراد مبتلا به پیوند ارگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Unlike blood or bone marrow donation, altruistic acts by strangers are illegal under the Human Organ Transplants Act 198
[ترجمه گوگل]بر خلاف اهدای خون یا مغز استخوان، اعمال نوع دوستانه توسط غریبه ها بر اساس قانون پیوند اعضای انسانی 198 غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]برخلاف خون و یا donation مغز استخوان، عمل نوع دوستانه توسط افراد غریبه، تحت قانون پیوند اعضا حقوق بشر، غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• transplant operation, operation in which a healthy organ from one body is transferred into another person's body to replace a failing organ

پیشنهاد کاربران

پیوند عضو ( اسم ) : عمل جراحی برای پیوند عضو از فردی به فرد دیگر
پیوند عضو

بپرس