ordnance

/ˈɔːrdnəns//ˈɔːdnəns/

معنی: مهمات، ساز و برگ، توپخانه، توپ
معانی دیگر: مهمات (سلاح به علاوه ی خرج آن و وسایط نقلیه و تجهیزات مربوطه)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: military weapons and their attendant supplies and equipment.
مترادف: materiel, munitions, weaponry
مشابه: armaments, arms, artillery, equipment, weapons

(2) تعریف: the branch of a military service that procures, stores, and dispenses weaponry and combat equipment.
مشابه: arm, quartermaster

جمله های نمونه

1. An Ordnance Survey grid reference gives the position of a place to within 100 metres.
[ترجمه گوگل]یک مرجع شبکه بررسی مهمات موقعیت مکانی را تا 100 متر نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک مرجع شبکه نقشه برداری Ordnance موقعیت مکانی را در عرض ۱۰۰ متری ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One from the ordnance factory and one from the Army.
[ترجمه گوگل]یکی از کارخانه مهمات و یکی از ارتش
[ترجمه ترگمان]یکی از انبار مهمات و یکی از افراد ارتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Robert Shadley, commander of the ordnance center and school.
[ترجمه گوگل]رابرت شادلی، فرمانده مرکز مهمات و مدرسه
[ترجمه ترگمان]رابرت Shadley، فرمانده مرکز انبار مهمات و مدرسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was so much ordnance stored in his office he had to get Ferric to take some home.
[ترجمه گوگل]آنقدر مهمات در دفترش ذخیره شده بود که مجبور شد فریک را ببرد تا به خانه ببرد
[ترجمه ترگمان]آن قدر باروت در دفتر خود ذخیره کرده بود که ناچار شد به خانه برود و چند تا خانه بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Study a local map and the Ordnance Survey, which is a mine of information.
[ترجمه گوگل]نقشه محلی و Ordnance Survey را مطالعه کنید که معدن اطلاعات است
[ترجمه ترگمان]یک نقشه محلی و بررسی Ordnance را مطالعه کنید که یک معدن از اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet Flemish farmers still unearth unexploded ordnance nearly every day.
[ترجمه گوگل]با این حال کشاورزان فلاندری هنوز هم تقریبا هر روز مین های منفجر نشده را کشف می کنند
[ترجمه ترگمان]با این وصف، کشاورزان فلاندری هنوز تقریبا هر روز مهمات عمل نکرده را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ordnance survey maps are the official maps of Britain printed by the government.
[ترجمه گوگل]نقشه‌های بررسی مهمات، نقشه‌های رسمی بریتانیا هستند که توسط دولت چاپ می‌شوند
[ترجمه ترگمان]نقشه های نقشه برداری Ordnance نقشه رسمی بریتانیا است که توسط دولت به چاپ رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The early versions of Ordnance Survey maps are also very useful - particularly the large-scale, six inch to one mile maps.
[ترجمه گوگل]نسخه‌های اولیه نقشه‌های Ordnance Survey نیز بسیار مفید هستند - به ویژه نقشه‌های در مقیاس بزرگ، شش اینچ تا یک مایلی
[ترجمه ترگمان]نسخه های ابتدایی نقشه های نقشه برداری Ordnance نیز بسیار مفید هستند - به خصوص مقیاس بزرگ، ۶ اینچی تا یک مایل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Ordnance Survey grid references relate to the maps, with the grid lines 1 kilometre apart.
[ترجمه گوگل]ارجاعات شبکه Ordnance Survey به نقشه ها مربوط می شود که خطوط شبکه در فاصله 1 کیلومتری از هم قرار دارند
[ترجمه ترگمان]منابع شبکه بررسی Ordnance مربوط به نقشه ها هستند و خطوط شبکه ۱ کیلومتر از هم فاصله دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A useful step is to inspect old Ordnance Survey maps, and the cinch 1906 survey will be found useful.
[ترجمه گوگل]یک گام مفید، بازرسی نقشه های قدیمی Ordnance Survey است، و بررسی cinch 1906 مفید خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک گام مفید برای بازرسی از نقشه های نقشه برداری Ordnance قدیمی است، و تحقیق در سال ۱۹۰۶ سودمند یافت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He succeeded Pym in control of the ordnance, and was thanked by the House for deciphering intercepted letters.
[ترجمه گوگل]او جانشین پیم در کنترل مهمات شد و مجلس از او برای رمزگشایی از نامه های رهگیری شده تشکر کرد
[ترجمه ترگمان]پس از این که مجلس به خاطر کشف و کنترل مهمات از جا برخاست و به خاطر کشف نامه های پنهانی از جانب مجلس تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ordnance Survey maps are essential: they are accurate and of good quality.
[ترجمه گوگل]نقشه‌های بررسی مهمات ضروری هستند: دقیق و با کیفیت هستند
[ترجمه ترگمان]نقشه های نقشه برداری Ordnance ضروری هستند: آن ها دقیق و دارای کیفیت خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The attackers drop real ordnance, itself a rarity in the world of the Hollywood invisible bomb.
[ترجمه گوگل]مهاجمان مهمات واقعی را پرتاب می کنند که خود در دنیای بمب نامرئی هالیوود یک چیز نادر است
[ترجمه ترگمان]مهاجمان به عنوان یکی از نادر بودن بمب نامرئی هالیوودی، مهمات و مهمات واقعی را رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lorton paused to consult his Ordnance Survey map.
[ترجمه گوگل]لورتون مکث کرد تا نقشه Ordnance Survey خود را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]Lorton درنگ کرد تا با نقشه Survey خود مشورت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mapping agency Ordnance Survey (OS) has launched a service offering free and unrestricted access to most of its map data.
[ترجمه گوگل]آژانس نقشه برداری Ordnance Survey (OS) سرویسی را راه اندازی کرده است که دسترسی رایگان و نامحدود به بیشتر داده های نقشه خود را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]نقشه برداری از اداره نقشه برداری (OS)یک سرویس ارایه خدمات رایگان و دسترسی نامحدود به اغلب داده های نقشه خود را راه اندازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهمات (اسم)
munition, ammo, ammunition, ordnance

ساز و برگ (اسم)
equipment, outfit, ordnance, armaments, materiel

توپخانه (اسم)
ordnance, gunnery, artillery

توپ (اسم)
ordnance, ball, cannon, gun, roll, bluff

انگلیسی به انگلیسی

• military force responsible for dealing with ammunitions (purchase, storage, and distribution); artillery; weaponry
ordnance consists of military supplies, especially weapons.

پیشنهاد کاربران

محمد فروزانی
سومین معنای این لغت در دیکشنری:
The ordnance: a department of an army or government dealing with military supplies
بخشی از ارتش یا دولت که با تدارکات نظامی سروکار دارد
Remind me of that pitcher last week! The one from 35th Ordnance. ( A Soldier’s Play by Charles Fuller )
ordnance ( علوم نظامی )
واژه مصوب: تسلیحات 1
تعریف: مواد منفجره و شیمیایی و آتش زا و دیگر ذخایر انفجاری شامل بمب، اسلحه، مهمات، منور، دودزا و ناپالم

بپرس