ordination

/ˌɔːrdəˈneɪʃn̩//ˌɔːdɪˈneɪʃn̩/

معنی: انتصاب، دسته بندی، برگماری
معانی دیگر: (کلیسا) نامزد سازی کشیش، مراسم انتصاب کشیش، گمارش کشیش، سنخیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or ceremony of ordaining or the state of being ordained.

جمله های نمونه

1. For him the Church's decision to allow the ordination of women had been the last straw.
[ترجمه گوگل]برای او تصمیم کلیسا مبنی بر اجازه دادن به انتصاب زنان آخرین نیش بود
[ترجمه ترگمان]برای او تصمیم کلیسا مبنی بر اجازه دادن به هماهنگی زنان آخرین بار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He wondered whether, before ordination, he should stay at Cambridge a little longer to do more advanced work.
[ترجمه گوگل]او در این فکر بود که آیا قبل از انتصاب، باید کمی بیشتر در کمبریج بماند تا کارهای پیشرفته‌تری انجام دهد
[ترجمه ترگمان]از خود می پرسید که آیا پیش از اینکه کشیش شود، باید کمی بیشتر در کمبریج بماند تا کاره ای پیشرفته تر انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ceremonies for the ordination of priests or the consecration of altars took seven days.
[ترجمه گوگل]مراسم تقدیس کاهنان یا تقدیس محرابها هفت روز طول کشید
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین کشیش ها یا تقدیس altars هفت روز به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had terrifyingly conservative views on the ordination of women.
[ترجمه گوگل]او دیدگاه های هولناکی محافظه کارانه در مورد انتصاب زنان داشت
[ترجمه ترگمان]او به طرز وحشتناکی نظرات محافظه کارانه را در مورد هماهنگی زنان به شدت محکوم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That episcopal ordination made one a member of the episcopal college was accepted in principle by the second session.
[ترجمه گوگل]آن حکم اسقفی باعث شد که یکی از اعضای کالج اسقفی در جلسه دوم پذیرفته شود
[ترجمه ترگمان]این مقام اسقفی، که یکی از اعضای دانشکده را به عهده گرفت، در اصل در جلسه دوم پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His early posts after ordination ran through his head like the pages of a well-thumbed Bible.
[ترجمه گوگل]پست‌های اولیه‌اش پس از انتصاب، مانند صفحات کتاب مقدسی که به خوبی شمرده شده بود، در سرش می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]مشاغل اولیه او مانند صفحات کتاب مقدس - از میان سر او رد می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Celtic Church, for example, had its own ordination rite for priests, and this differed markedly from Rome's.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، کلیسای سلتیک، آیین انتصاب کشیشان را داشت، و این به طور قابل توجهی با رم تفاوت داشت
[ترجمه ترگمان]برای مثال، کلیسای سلتیک مراسم رسمی خود را برای کشیش ها داشت، و این کلیسا به طور قابل ملاحظه ای از رم متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ordination of women would certainly alleviate shortages of staff.
[ترجمه گوگل]انتصاب زنان قطعاً کمبود کارکنان را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]هماهنگی زنان قطعا کمبود پرسنل را کاهش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After Ordination Colleges and courses can offer relatively limited training for the ordained ministry.
[ترجمه گوگل]کالج‌ها و دوره‌های آموزشی پس از تعیین تکلیف می‌توانند آموزش نسبتاً محدودی را برای وزارت منصوب شده ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]پس از کالج Ordination و دوره های آموزشی، آموزش نسبتا محدودی برای وزارتخانه مقرر شده ارائه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In 160 five years after ordination, he borrowed a horse, sold it and disappeared for two years.
[ترجمه گوگل]در سال 160، پنج سال پس از انتصاب، او یک اسب قرض گرفت، آن را فروخت و به مدت دو سال ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]در طول ۱۶۰ سال پس از هماهنگی، یک اسب قرض گرفت، آن را فروخت و دو سال ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ordination doesn't make you a saint.
[ترجمه گوگل]انتصاب شما را قدیس نمی کند
[ترجمه ترگمان]ordination تو رو قدیس نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ordination of women and treatment of homosexual clergy - both sensitive issues - may well cause rifts.
[ترجمه گوگل]انتصاب زنان و رفتار با روحانیون همجنسگرا - هر دو موضوع حساس - ممکن است باعث ایجاد شکاف شود
[ترجمه ترگمان]هماهنگی زنان و رفتار روحانیون همجنس گرا - هر دو موضوع حساس - ممکن است باعث ایجاد شکاف ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A decision on the ordination of women priests will be taken by the General Synod in November.
[ترجمه گوگل]تصمیمی در مورد انتصاب کشیش های زن توسط شورای عمومی در ماه نوامبر اتخاذ خواهد شد
[ترجمه ترگمان]شورای عمومی در ماه نوامبر تصمیم خود را برای هماهنگی با کشیشان انتخاب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gave it up for ordination training at Salisbury.
[ترجمه گوگل]آن را برای آموزش انتصاب در سالزبری رها کرد
[ترجمه ترگمان]در سال زبری به آموزش هماهنگی دست یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتصاب (اسم)
appointment, ordination

دسته بندی (اسم)
faction, division, rating, ordination, assortment, grouping, junta

برگماری (اسم)
ordination

تخصصی

[ریاضیات] طبقه بندی، دسته بندی

انگلیسی به انگلیسی

• act or state of being ordained
when someone's ordination takes place, they are made a member of the christian clergy in a special ceremony.

پیشنهاد کاربران

A religious ceremony at which someone is officially made a priest, minister, or rabbi
کهنوت یا کاهنی ( انگلیسی: Ordination ) فرایندی است که طی آن افراد به منصب روحانیت برگمارده می شوند تا آیین ها و مراسم مختلف مذهبی را انجام دهند. فرایند و مراسم کهنوت بسته به دین و مذهب متفاوت است؛ کهنوت در واقع طبقه خاص روحانیت در برخی ادیان است.
...
[مشاهده متن کامل]

در ایران اصطلاحاً به آن مراسم عمامه گذاری گویند.

ordination
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/ordination• https://en.wikipedia.org/wiki/Ordination
دست گذاری شده، دست نشان شده،
کَهَنوت ( عمل یا مراسمی که کسی را به عنوان کشیش منتصب می کنند )
رج بندی ( آمار )

بپرس