1. i ordinarily listen to the news
من معمولا به اخبار گوش می دهم.
2. ordinarily dressed pedestrians on the street.
[ترجمه گوگل]عابران پیاده با لباس معمولی در خیابان
[ترجمه ترگمان]معمولا در خیابان عابر پیاده راه می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ordinarily, he didn't like to go to the movies.
[ترجمه گوگل]معمولاً دوست نداشت به سینما برود
[ترجمه ترگمان]معمولا، دوست نداشت به سینما برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Ordinarily, we send a reminder about a month before payment is required.
[ترجمه گوگل]معمولاً یک ماه قبل از پرداخت مورد نیاز، یادآوری ارسال می کنیم
[ترجمه ترگمان]معمولا یک یادآور در حدود یک ماه قبل از نیاز به پرداخت، ارسال می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ordinarily it would be fun to be taken to fabulous restaurants.
[ترجمه گوگل]معمولاً بردن به رستوران های افسانه ای سرگرم کننده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]معمولا برای بردن به رستوران های فوق العاده سرگرم کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Ordinarily, I find this job easy, but today I'm having problems.
[ترجمه گوگل]معمولاً این کار را آسان میبینم، اما امروز با مشکل مواجه هستم
[ترجمه ترگمان]معمولا این کار را آسان می کنم، اما امروز مشکلاتی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For tax purposes they were treated as ordinarily resident in the UK.
[ترجمه گوگل]برای مقاصد مالیاتی با آنها به عنوان مقیم عادی در بریتانیا رفتار می شد
[ترجمه ترگمان]برای اهداف مالیاتی، آن ها به گونه ای که معمولا مقیم بریتانیا بودند، تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The streets would ordinarily have been full of people. There was no one.
[ترجمه گوگل]خیابان ها معمولاً مملو از جمعیت بود هیچکس نبود
[ترجمه ترگمان]خیابان ها معمولا پر از مردم بود هیچ کس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ordinarily he goes to work by bus.
[ترجمه گوگل]معمولاً با اتوبوس سر کار می رود
[ترجمه ترگمان] معمولا با اتوبوس کار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Ordinarily they were able to rack up all the other teams without the lightest effort.
[ترجمه گوگل]معمولاً آنها میتوانستند تمام تیمهای دیگر را بدون کوچکترین تلاش بالا ببرند
[ترجمه ترگمان]معمولا آن ها قادر بودند تمام تیم ها را بدون کوچک ترین تلاشی در گروه های دیگر جا به جا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To the untrained eye, the children were behaving ordinarily.
[ترجمه گوگل]به چشم آموزش ندیده، بچه ها رفتار معمولی داشتند
[ترجمه ترگمان]بچه های مدرسه به طور عادی رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ordinarily, she wouldn't have bothered arguing with him.
[ترجمه گوگل]معمولاً حوصله بحث کردن با او را نداشت
[ترجمه ترگمان]معمولا، او به خاطر بحث با او به خود زحمت نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Ordinarily we could marvel and celebrate without any deeper pang of fear.
[ترجمه گوگل]معمولاً میتوانستیم بدون هیچ ترس عمیقتری تعجب کنیم و جشن بگیریم
[ترجمه ترگمان]معمولا می توانستیم بدون ترس و نگرانی بیشتر جشن بگیریم و جشن بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ordinarily that is an indication the offense is in full flower, blooming all over the bloody place.
[ترجمه گوگل]معمولاً این نشان می دهد که جرم در گلدهی کامل است و در سراسر مکان خونین شکوفا شده است
[ترجمه ترگمان]معمولا این نشان می دهد که حمله در گل پر گل است و در تمام آن جای لعنتی پر گل و بال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. an ordinarily small profit.
[ترجمه گوگل]یک سود معمولی کوچک
[ترجمه ترگمان]معمولا سود کوچکی از آن ها به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید