سازمان یافته، سازمان دهی شدهبه ترتیب، منظم، مرتبThe elections were conducted in an orderly fashionرای گیری در صلح و ارامش انجام شدorderly opposite of disorderly مناسب و نا مناسبdisorderly manner == undue mannerorderly behaviour== due manner+ عکس و لینک