1. ordered numbers
اعداد مرتب،شماره های رایانه
2. an ordered society
اجتماع منظم
3. he ordered all the laws to be codified systematically
او دستور داد که کلیه ی قوانین را به صورت مجموعه ای تنظیم کنند.
4. he ordered his troops to harry the town
به سربازانش دستور داد که شهر را غارت کنند.
5. he ordered me out of the house
به من دستور داد که از خانه بروم.
6. he ordered the troops to surrender
به سربازان فرمان داد که تسلیم بشوند.
7. he ordered their heads to be cut off
دستور داد سرهایشان را ببرند.
8. i ordered an extra portion of rice
یک پرس برنج اضافه سفارش دادم.
9. i ordered two hamburgers and a cup of coffee
من دو همبرگر و یک فنجان قهوه سفارش دادم.
10. kennedy ordered the naval blockade of cuba
کندی دستور محاصره ی دریایی کوبا را داد.
11. sherry ordered the chairs around the table
شری صندلی ها را دور میز چید.
12. teymoor ordered his eyes to be gouged out
تیمور دستور داد چشمانش را در بیاورند.
13. the ordered shoes were delivered yesterday
کفش های سفارشی دیروز تحویل داده شد.
14. he was ordered to dismount from his motorcycle
به او دستور دادند که از موتورسیکلت خود پیاده شود.
15. the court ordered him to desist from putting his garbage in the street
دادگاه به او دستور داد که از قرار دادن زباله در خیابان دست بردارد.
16. the government ordered a blackout on the news about the executions
دولت دستور داد اخبار مربوط به اعدام ها سانسور شود.
17. the judge ordered him to be arrested
قاضی حکم بازداشت او را صادر کرد.
18. the president ordered the deactivation of two armored brigades
رییس جمهور دستور انحلال دو تیپ زرهی را صادر کرد.
19. we were ordered to press the attack
به ما فرمان دادند که حمله را پیگیری کنیم.
20. a court-martial was ordered
دستور تشکیل دادگاه نظامی داده شد.
21. the government has ordered a freeze on wages and prices
دولت دستور داده است که مزدها و قیمت ها ثابت بماند.
22. the savage commander ordered the civilians to be executed
فرمانده ی ظالم دستور داد که غیر نظامیان اعدام بشوند.
23. the soldiers were ordered back to their quarters
به سربازان دستور داده شد که به اقامتگاه خود برگردند.
24. the soldiers were ordered to advance
به لشگریان فرمان پیشروی داده شد.
25. the subject was ordered to close his eyes
به آزمایش شونده دستور داده شد که چشمان خود را ببندد.
26. when the police ordered the car to stop, the driver got into a panic
وقتی که پلیس دستور توقف اتومبیل را داد راننده دستپاچه شد.
27. the city council has ordered the demolition of these houses
انجمن شهر دستور تخریب این خانه ها را صادر کرده است.
28. he finished his food and ordered another serving
خوراک خود را تمام کرد و یک پرس دیگر سفارش داد.
29. without the slightest scruple, he ordered their execution
بدون کمترین تردید دستور اعدام آنها را داد.
30. he sneered at the captives and ordered them to be whipped
به اسیران نیشخند زد و دستور داد آنان را تازیانه بزنند.
31. the accused paused but the judge ordered her to proceed
متهم مکث کرد ولی قاضی به او دستور داد که ادامه دهد.
32. sailors should be dressed in the rig ordered
ملوانان باید به لباسی که تعیین شده است ملبس باشند.
33. the mother knelt and cried, but teymoor did not relent and ordered the execution to proceed
مادر زانو زد وگریه کرد ولی تیمور خم به ابرو نیاورد و دستور اجرای اعدام را داد.