order of magnitude

جمله های نمونه

1. The problem is of the same order of magnitude for all concerned.
[ترجمه گوگل]مشکل برای همه افراد ذیربط از همان درجه بزرگی است
[ترجمه ترگمان]این مشکل همان ترتیب بزرگی برای تمام افراد مربوطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is down an order of magnitude from the gas-coal mixture approach.
[ترجمه گوگل]این یک مرتبه از رویکرد مخلوط گاز و زغال سنگ است
[ترجمه ترگمان]این یک ترتیب بزرگی از رویکرد ترکیبی گاز - ذغال سنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We can, however, establish the correct order of magnitude from a number of sources.
[ترجمه گوگل]با این حال، می‌توانیم ترتیب صحیح بزرگی را از چند منبع تعیین کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، ما می توانیم ترتیب صحیح بزرگی را از تعدادی از منابع ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All these matters are indeed of a lower order of magnitude than those which had been fought for under Lanfranc and Anselm.
[ترجمه گوگل]همه این مسائل در واقع از درجه‌ای پایین‌تر از مواردی هستند که در زمان لانفرانک و آنسلم برای آنها مبارزه شده بود
[ترجمه ترگمان]در واقع همه این مسائل به مراتب کم تر از آن چیزی است که در زمان Lanfranc و Anselm با آن جنگیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the infrared, extinction by dust is an order of magnitude smaller than in the visible portion of the spectrum.
[ترجمه گوگل]در مادون قرمز، انقراض توسط غبار یک مرتبه کوچکتر از بخش مرئی طیف است
[ترجمه ترگمان]در مادون قرمز، خاموش سازی با گرد و غبار یک مرتبه کوچک تر از بخش مریی طیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These figures serve to indicate a relative order of magnitude.
[ترجمه گوگل]این ارقام برای نشان دادن نظم نسبی بزرگی به کار می روند
[ترجمه ترگمان]این شکل ها برای نشان دادن ترتیب نسبی بزرگی کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. MLC also reduces SSD reliability by an order of magnitude because the chip wears out faster.
[ترجمه گوگل]MLC همچنین قابلیت اطمینان SSD را تا اندازه ای کاهش می دهد زیرا تراشه سریعتر فرسوده می شود
[ترجمه ترگمان]MLC همچنین قابلیت اطمینان SSD را با ترتیب بزرگی کاهش می دهد زیرا چیپ با سرعت از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The method is at least one order of magnitude more efficient than conventional finite difference scheme and 3 to 5 times more efficient than pseudospectral method.
[ترجمه گوگل]این روش حداقل یک مرتبه قدر کارآمدتر از طرح تفاضل محدود معمولی و 3 تا 5 برابر کارآمدتر از روش شبه طیفی است
[ترجمه ترگمان]این روش حداقل یک مرتبه از روش تفاضل محدود معمولی و ۳ تا ۵ برابر کارآمدتر از روش pseudospectral است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The country's debt this year will be of the same order of magnitude as it was last year.
[ترجمه گوگل]بدهی کشور در سال جاری به همان میزان سال گذشته خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدهی کشور در سال جاری به همان ترتیب سال گذشته خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. America and Russia do not face a problem of the same order of magnitude as Japan.
[ترجمه گوگل]آمریکا و روسیه با مشکلی به بزرگی ژاپن مواجه نیستند
[ترجمه ترگمان]آمریکا و روسیه با مشکل مشابه ژاپن مواجه نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That was a problem but this crisis is of a different order of magnitude.
[ترجمه گوگل]این یک مشکل بود، اما این بحران از درجه‌ای متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این یک مشکل بود، اما این بحران یک مرتبه متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People are normally considered to be risk-averse over amounts of the order of magnitude of their incomes.
[ترجمه گوگل]افراد معمولاً نسبت به مقادیری از مرتبه بزرگی درآمد خود ریسک گریز در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]مردم به طور عادی نسبت به میزان میزان درآمد خود مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Switched hubs can improve network efficiency by more than an order of magnitude.
[ترجمه گوگل]هاب های سوئیچ شده می توانند کارایی شبکه را بیش از یک مرتبه افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]مراکز Switched می توانند کارایی شبکه را به میزان بیش از درجه شدت بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even with such an unsophisticated method Galileo's estimates turned out to be correct to within an order of magnitude.
[ترجمه گوگل]حتی با چنین روش غیر پیچیده ای، تخمین های گالیله تا حدودی درست بود
[ترجمه ترگمان]حتی با چنین روش ساده و unsophisticated، برآورده ای گالیله از لحاظ بزرگی صحیح نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] مرتبه بزرگی
[سینما] مرتبه بزرگی
[برق و الکترونیک] مرتبه مقداری
[ریاضیات] درجه ی قدرت، درجه ی بزرگی، مرتبه ی بزرگی

انگلیسی به انگلیسی

• order of size

پیشنهاد کاربران

مرتبه بزرگی ( در ریاضیات )
مرتبه اول

به مراتب . . . .
an order of magnitude= 10
two orders of magnitude= 100
شاید به مفهوم ده ها یا هزاران

به اندازه ، به میزان
The country's debt this year will be of the same order of magnitude as it was last year
بدهی کشور در سال جاری میلادی به میزان ( به اندازه ) سال گذشته خواهد بود.

بپرس