orbiter

/ˈɔːrbətər//ˈɔːbɪtə/

(کسی یا چیزی که وارد مدار می شود) مدارگرای، پرگاره گرای، پرگارهپیما

جمله های نمونه

1. The external tank is connected to the orbiter at three places.
[ترجمه گوگل]مخزن خارجی در سه مکان به مدارگرد متصل است
[ترجمه ترگمان]مخزن خارجی در سه محل به مدارگرد متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The five Lunar Orbiter spacecraft, launched at three-month intervals in 1966 and 196 were all outstandingly successful.
[ترجمه گوگل]پنج فضاپیمای مدارگرد ماه، که در فواصل سه ماهه در سال‌های 1966 و 196 پرتاب شدند، همگی بسیار موفق بودند
[ترجمه ترگمان]پنج سفینه مدارگرد ۵ ماه، که در فواصل سه ماه در سال ۱۹۶۶ و ۱۹۶ نفر آغاز به کار کردند، همگی موفق بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The actual path taken by the orbiter is complex and designed to minimize the effect of air resistance on the craft.
[ترجمه گوگل]مسیر واقعی طی شده توسط مدارگرد پیچیده است و برای به حداقل رساندن اثر مقاومت هوا بر روی فضاپیما طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]مسیر واقعی گرفته شده توسط مدارگرد پیچیده است و برای به حداقل رساندن اثر مقاومت هوایی بر روی آن طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On return to Earth the orbiter orients itself so that the underside is facing down and slightly forwards.
[ترجمه گوگل]در بازگشت به زمین مدارگرد خود را طوری جهت می دهد که قسمت زیرین آن رو به پایین و کمی به جلو باشد
[ترجمه ترگمان]در بازگشت به زمین، مدارگرد خود را به این شکل باز می کند، به طوری که قسمت زیرین رو به پایین و کمی جلو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For most of the mission the orbiter will circle the Earth with the payload bay open and facing down towards the ground.
[ترجمه گوگل]در بیشتر مأموریت، مدارگرد در حالی که محفظه بار باز و رو به پایین به سمت زمین است، دور زمین می چرخد
[ترجمه ترگمان]برای بیشتر این ماموریت، مدارگرد با باز کردن بار مفید و رو به پایین و رو به پایین به سمت زمین، زمین را دایره خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Comparison of the Orbiter and Lauder data permits a detailed portrait of the origin and evolution of a giant dust storm.
[ترجمه گوگل]مقایسه داده‌های مدارگرد و لادر به تصویری دقیق از منشأ و تکامل یک طوفان غبار غول‌پیکر اجازه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]مقایسه مدارگرد و داده های لودر اجازه یک تصویر دقیق از مبدا و تکامل یک طوفان گرد و غبار عظیم را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The crane supports the orbiter while it is bolted to the external tank.
[ترجمه گوگل]جرثقیل مدارگرد را در حالی که به مخزن خارجی پیچ می شود پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]جرثقیل از این مدارگرد پشتیبانی می کند در حالی که به مخزن خارجی بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two years later NASA lost the Mars Climate Orbiter and the Mars Polar Lander.
[ترجمه گوگل]دو سال بعد، ناسا مدارگرد آب و هوای مریخ و کاوشگر قطبی مریخ را از دست داد
[ترجمه ترگمان]دو سال بعد ناسا مدار پیمای آب و هوایی مارس و مریخ قطبی را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This image was generated the by Mars Orbiter Laser Altimeter, or MOLA, an instrument that was aboard NASA's Mars Global Surveyor.
[ترجمه گوگل]این تصویر توسط ارتفاع سنج لیزری مدارگرد مریخ یا MOLA، ابزاری که روی نقشه بردار جهانی مریخ ناسا قرار داشت، تولید شده است
[ترجمه ترگمان]این تصویر توسط Mars Orbiter Laser، یا MOLA، وسیله ای که در سفینه فضایی مارس ناسا در ناسا بود، ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lander would send this information to the orbiter and then back to Earth.
[ترجمه گوگل]فرودگر این اطلاعات را به مدارگرد ارسال می کند و سپس به زمین بازمی گردد
[ترجمه ترگمان]The این اطلاعات را به مدارگرد می فرستد و بعد به زمین برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The orbiter lifts off vertically like an expendable launch vehicle but makes an unpowered descent similar to a glider.
[ترجمه گوگل]مدارگرد به صورت عمودی مانند یک وسیله پرتاب قابل مصرف بلند می شود اما فرود بدون نیرویی شبیه به یک گلایدر انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]مدارگرد هنگام پرتاب یک خودرو به صورت عمودی بلند می شود، اما این کار باعث می شود که یک هواپیمای unpowered مشابه گلایدر سقوط کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The orbiter is the part of the shuttle that looks like an airplane.
[ترجمه گوگل]مدارگرد بخشی از شاتل است که شبیه هواپیما است
[ترجمه ترگمان]مدارگرد قسمتی از شاتل است که شبیه یک هواپیما به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Lunar Reconnaissance Orbiter (LRO) has conducted an ongoing survey of temperatures on the moon's surface through its Diviner Lunar Radiometer Experiment.
[ترجمه گوگل]مدارگرد شناسایی ماه (LRO) یک بررسی مداوم از دماهای سطح ماه را از طریق آزمایش رادیومتر Diviner Lunar خود انجام داده است
[ترجمه ترگمان]مدارگرد شناسایی ماه (LRO)یک بررسی در حال انجام در مورد دما در سطح ماه از طریق آزمایش diviner ماه its انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each spacecraft had two parts: an orbiter and a lander.
[ترجمه گوگل]هر فضاپیما دو بخش داشت: یک مدارگرد و یک فرودگر
[ترجمه ترگمان]هر یک از سفینه های فضایی دارای دو قسمت بودند: یک مدارگرد و یک فضاپیما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something which moves on a particular path, that which is designed to orbit (about a spaceship or satellite)
an orbiter is a spacecraft or satellite that goes round a planet, moon, or sun without ever landing on it.

پیشنهاد کاربران

مدارگرد
ماهواره
جسم در حال گردش ( در مدار )
چرخنده در مدار
دستگاه مداری
گردشگر مداری
فضاپیمای مداری
Also called space shuttle orbiter. the crew - and payload - carrying component of the space shuttle.
فضا نورد ( ( هم معنی میده ) )
Noun - countable :
مدارگَرد ( فضاپیمایی که در مدار اطراف اجرام آسمانی جهت جمع آوری اطلاعات می چرخد و فقط حاوی تجهیزات بوده و سرنشینی به همراه ندارد. همچنین همانطور که از نام آن پیداست، یک مدارگرد هرگز بر روی سطح جرم آسمانی که در اطراف آن در حال چرخش است، فرود نمی آید. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال :
A radar sounder on the Mars orbiter will let scientists probe beneath the surface

orbiter
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/orbiter• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/orbiter• https://www.merriam-webster.com/dictionary/orbiter• https://www.ldoceonline.com/dictionary/orbiter
orbiter ( نجوم )
واژه مصوب: مدارگَرد
تعریف: فضاپیما یا بخشی از آن که به دور سیاره ( به جز زمین ) یا قمر یا سیارک بگردد
مدارپیما ، مدارگرد ، مدارنورد

بپرس