orbicular

/ɔːrˈbɪkjələr//ɔːˈbɪkjʊlə/

معنی: کامل، مدور، مستدیر، چرخی، گرد، کروی
معانی دیگر: به شکل دایره، دایره وار، پرهون وار، به شکل کره، گوی وار، گندله وار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: orbicularity (n.)
(1) تعریف: shaped like an orb; spherical.
مشابه: round

(2) تعریف: circular and flat.

- an orbicular leaf
[ترجمه گوگل] یک برگ دایره ای شکل
[ترجمه ترگمان] یک برگ orbicular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. nearly orbicular in shape
از نظر شکل تقریبا مدور

2. To form muscular cutaneous flap by separating the orbicular muscle of the eye to the eye socket, using blunt separation and sharp separation.
[ترجمه گوگل]برای تشکیل فلپ پوستی عضلانی با جداسازی عضله مداری چشم از حفره چشم، با استفاده از جداسازی بلانت و جداسازی تیز
[ترجمه ترگمان]برای تشکیل دریچه عضلانی عضلانی با جدا کردن ماهیچه orbicular چشم به سوکت چشم، با استفاده از تفکیک کند و جداسازی شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An orbicular industry chain is the foremost factor for cartoon industry development, in which every tache is dynamic and orbicular itself.
[ترجمه گوگل]زنجیره صنعت مداری مهمترین عامل برای توسعه صنعت کارتون است که در آن هر تاچ خود پویا و مداری است
[ترجمه ترگمان]یک زنجیره صنعت orbicular مهم ترین عامل برای توسعه صنعت کاریکاتور است که در آن هر لکه لکه، پویا و orbicular است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The household ruin was thus full and orbicular.
[ترجمه گوگل]بنابراین خرابه خانه پر و مداری بود
[ترجمه ترگمان]خانه خرابه بدین گونه سرشار از سکنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cosmos has solemn order and orbicular harmony.
[ترجمه گوگل]کیهان نظم موقر و هماهنگی مداری دارد
[ترجمه ترگمان]گیتی نظم و هماهنگی جدی و رسمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invention discloses a cambered or orbicular sound box body and a forming method thereof, which belongs to the sound box technical field.
[ترجمه گوگل]این اختراع بدنه جعبه صوتی خمیده یا دایره‌ای و روش شکل‌دهی آن را که به حوزه فنی جعبه صدا تعلق دارد، نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع یک بدنه جعبه صدا و یا روش تشکیل آن را نشان می دهد که متعلق به حوزه فنی جعبه صدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As one of the important parts in the pipe assembly of a satellite propulsion system, the orbicular seal joint is related with the reliability and service life of the satellite working in orbit.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از قطعات مهم در مونتاژ لوله یک سیستم رانش ماهواره ای، اتصال مهر و موم مداری با قابلیت اطمینان و عمر مفید ماهواره در حال کار در مدار مرتبط است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از بخش های مهم در مونتاژ لوله سیستم propulsion ماهواره ای، اتصال آب بندی orbicular با قابلیت اطمینان و عمر خدماتی ماهواره که در مدار زمین کار می کند، مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Large-scale water conservancy and hydropower project is an important infrastructure, but there is not a complete evaluation model about it, and give a orbicular risk analysis method.
[ترجمه گوگل]پروژه حفاظت از آب و برق آبی در مقیاس بزرگ یک زیرساخت مهم است، اما مدل ارزیابی کاملی در مورد آن وجود ندارد و یک روش تحلیل ریسک مداری ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]پروژه آب و برق آبی در مقیاس بزرگ یک زیرساخت مهم است، اما یک مدل ارزیابی کامل در مورد آن وجود ندارد و یک روش آنالیز ریسک orbicular ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Based on the generic 2D river-network model, a generic numerical model for 2D orbicular river cell is presented by applying the full implicit matrix chase-after method.
[ترجمه گوگل]بر اساس مدل شبکه رودخانه دو بعدی عمومی، یک مدل عددی عمومی برای سلول رودخانه مداری دوبعدی با استفاده از روش تعقیب و گریز کامل ماتریس ضمنی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]براساس مدل کلی ۲ بعدی شبکه رودخانه، یک مدل عددی عمومی برای سلول رود orbicular ۲ بعدی با استفاده از روش جستجوی ماتریسی کامل بعد از روش ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the corneal tonometry it is very difficult to prevent the increasing of orbicular and palpebral muscles tone at the moment of measuring in reactive patients, that leads to IOP increasing.
[ترجمه گوگل]در طی تونومتری قرنیه جلوگیری از افزایش تون عضلات چشمی و پالپبرال در لحظه اندازه گیری در بیماران واکنشی بسیار مشکل است که منجر به افزایش IOP می شود
[ترجمه ترگمان]در طول the tonometry، جلوگیری از افزایش التهاب orbicular و palpebral عضلات در لحظه اندازه گیری در بیماران واکنش پذیر دشوار است که منجر به افزایش IOP می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The results indicate that the carbide slag after proper calcination can be used to prepare the pure xonotlite which was made up of many big orbicular secondary particles.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که سرباره کاربید پس از تکلیس مناسب می تواند برای تهیه xonotlite خالص که از بسیاری از ذرات ثانویه مداری بزرگ تشکیل شده است استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که لایه کاربید بعد از کلسیناسیون مناسب می تواند برای آماده سازی the خالص که از بسیاری از ذرات بزرگ ثانویه تشکیل یافته است، استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion The excellent lip contour and the functional effect could be obtained through the dissecting reconstruction of orbicular muscle of mouth in bilateral cheiloschisis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری کانتور لب و اثر عملکردی عالی را می‌توان از طریق بازسازی کالبد شکافی عضله مداری دهان در کیلوشیزیس دوطرفه به دست آورد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری چارچوب عالی لب و اثر عملکردی را می توان از طریق بازسازی تشریح ماهیچه mouth در cheiloschisis دو جانبه به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The indications of the operation designs and the criteria in the management of orbicular muscle is analyzed.
[ترجمه گوگل]نشانه های طرح های عملیات و معیارها در مدیریت عضله اربیکولار تجزیه و تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]نشانه های طراحی عملیات و معیارهای مدیریت عضله orbicular آنالیز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No recurrence was found. Conclusion It is effective to treat severe lower eyelid entropion by pediculated orbicular muscle grafting.
[ترجمه گوگل]هیچ عودی پیدا نشد نتیجه‌گیری درمان آنتروپیون شدید پلک تحتانی با پیوند عضله مدور ساقه‌ای مؤثر است
[ترجمه ترگمان]پیدا نشد نتیجه گیری این کار برای درمان پلک پایینی پلک پایینی با پیوند ماهیچه orbicular orbicular موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To estimate the therapeutic effect using palpebralis margin incision and pediculated orbicular muscle grafting to cure severe upper eyelid entropion.
[ترجمه گوگل]هدف: برآورد اثر درمانی با استفاده از برش لبه پالپبرالیس و پیوند عضله مداری پدیکوله برای درمان آنتروپیون شدید پلک فوقانی
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر درمانی با استفاده از برش عرضی palpebralis و پیوند ماهیچه orbicular orbicular برای درمان پلک بالای پلک بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کامل (صفت)
main, large, absolute, total, full, perfect, complete, thorough, exact, mature, whole, plenary, stark, orbicular, culminant, unabridged, intact, exhaustive, full-blown, full-fledged, unqualified, integral, unmitigated

مدور (صفت)
round, circular, spherical, roundish, orbicular, terete

مستدیر (صفت)
rounded, circular, spherical, orbicular

چرخی (صفت)
circular, orbicular, trochal

گرد (صفت)
round, orbicular, terete, globular

کروی (صفت)
spherical, orbicular, global, globular, spheral

تخصصی

[زمین شناسی] قرصی، کروی الف) ساختار سنگی که حاوی قطعات کروی بسیاری است، همچنین سنگی با ساختار مذکور ب) شبیه یک اربیکول. مقایسه شود با: centric, nodular, spheroidal, spherulitic.

انگلیسی به انگلیسی

• circular; round; spherical

پیشنهاد کاربران

orbicular ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: دایره ای
تعریف: ویژگی بخش یا اندامی کمابیش گرد و تخت با قطرهای مساوی در گیاهان

بپرس