oratorical

/ˌɔːrəˈtɔːrəkl̩//ˌɒrəˈtɒrɪkl̩/

معنی: سخن آرا، خوش زبان، وابسته به سخنرانی
معانی دیگر: وابسته به خطیبان و سخنوری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: oratorically (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or characteristic of oratory or an orator.

(2) تعریف: given to public speaking.

جمله های نمونه

1. He reached oratorical heights which left him and some of his players in tears.
[ترجمه گوگل]او به اوج سخنوری رسید که باعث گریه او و برخی از بازیکنانش شد
[ترجمه ترگمان]به heights خطابه که او و برخی از بازیگران او را به گریه وامی داشت، رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Will you judge the oratorical contest next week?
[ترجمه گوگل]آیا هفته آینده مسابقه سخنرانی را قضاوت خواهید کرد؟
[ترجمه ترگمان]هفته دیگه یه مسابقه رو بلدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His public outbursts of temper and his oratorical thunderbolts of defiance were likewise psychological reinforcements for a person who needed them.
[ترجمه گوگل]طغیان عمومی خلق و خوی او و صاعقه های سخنوری نافرمانی او به همین ترتیب تقویت کننده های روانی برای شخصی بود که به آنها نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]خشم عمومی او از خشم و کلام his نیز برای کسی که به آن ها احتیاج داشت، نیروی psychological بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beecher, he found, could not equal Spurgeon in oratorical powers and, of course, Spurgeon was never a political parson.
[ترجمه گوگل]او دریافت که بیچر نمی تواند در قدرت سخنوری با اسپرجن برابری کند و البته اسپورجن هرگز یک کشیش سیاسی نبود
[ترجمه ترگمان]دریافت که Beecher در قدرت oratorical برابر با Spurgeon نیست و البته، Spurgeon هرگز یک کشیش سیاسی نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But unlike Douglass he had no oratorical gift, no passionate language, no silver tongue.
[ترجمه گوگل]اما برخلاف داگلاس او هیچ استعداد سخنوری، زبان پرشور و زبان نقره ای نداشت
[ترجمه ترگمان]اما بر خلاف \"داگلاس بیشاپ\" هیچ هدیه ای، نه زبان پر شور و نه زبان نقره ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As she continued her oratorical massacre, he came to a sober realization.
[ترجمه گوگل]در حالی که او به قتل عام سخنوری خود ادامه می داد، او متوجه هوشیاری شد
[ترجمه ترگمان]همچنان که به خواندن کتاب ادامه می داد، به درک و درک sober رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Douglas won reelection, but Lincoln's antislavery position and oratorical brilliance made him a national figure in the young Republican Party.
[ترجمه گوگل]داگلاس در انتخابات مجدد پیروز شد، اما موقعیت ضد برده داری و درخشش سخنوری لینکلن او را به یک چهره ملی در حزب جمهوری خواه جوان تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]داگلاس برنده انتخابات مجدد شد، اما موقعیت antislavery لینکلن و درخشندگی oratorical، او را به عنوان یک شخصیت ملی در حزب جمهوری خواه جوان تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The arbitration award for the oratorical contest was made by a jury of nine professors.
[ترجمه گوگل]رای داوری مسابقه سخنوری توسط هیئت داوران 9 نفر از اساتید صادر شد
[ترجمه ترگمان]جایزه داوری برای رقابت oratorical توسط هیات داوران نه استاد تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I won first place in the English Oratorical Contest of our university.
[ترجمه گوگل]من در مسابقه زبان انگلیسی دانشگاه خود رتبه اول را کسب کردم
[ترجمه ترگمان]من در مسابقه oratorical انگلیسی که در دانشگاه ما برگزار شد، مقام اول را کسب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His oratorical efforts evoked no response in his audience.
[ترجمه گوگل]تلاش های سخنوری او هیچ واکنشی در بین مخاطبانش برانگیخت
[ترجمه ترگمان]کوشش های oratorical هیچ پاسخی در مخاطب او به بار نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She retained her oratorical bounce when there was so much more to do.
[ترجمه گوگل]او زمانی که کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود داشت، قدرت سخنوری خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کاره ای بیشتری برای انجام دادن وجود داشت، او به حالت خطابه خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Won the third place in all Guangzhou English Oratorical Contest in 198
[ترجمه گوگل]در سال 198 مقام سوم را در تمام مسابقات زبان انگلیسی گوانگژو کسب کرد
[ترجمه ترگمان]برنده مقام سومی در رقابت oratorical Guangzhou در ۱۹۸
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The award for the oratorical contest was made by a jury of nine professors.
[ترجمه گوگل]جایزه مسابقه خطابه توسط هیئت داوران 9 نفره از اساتید ساخته شد
[ترجمه ترگمان]این جایزه برای رقابت oratorical توسط هیات داوران نه استاد گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخن آرا (صفت)
eloquent, ciceronian, oratorical, demosthenic, silver-tongued

خوش زبان (صفت)
eloquent, oratorical, silver-tongued, mellifluous, mellifluent

وابسته به سخنرانی (صفت)
oratorical

انگلیسی به انگلیسی

• of an oration; of an orator; of public speaking
oratorical means relating to or using oratory; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس