1. a soapbox orator
سخنران کنار میدان
2. The orator delivered his speech effectively.
[ترجمه گوگل]خطیب سخنرانی خود را به نحو احسن بیان کرد
[ترجمه ترگمان]ناطق سخنرانی خود را به طور موثر ایراد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The orator set the audience on fire.
4. The orator gestured vigorously while speaking.
[ترجمه گوگل]خطیب در حین صحبت با قدرت اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]سخنران در حالی که حرف می زد، به شدت به او اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She excels as a orator.
6. Lenin was the great orator of the Russian Revolution.
[ترجمه گوگل]لنین خطیب بزرگ انقلاب روسیه بود
[ترجمه ترگمان]لنین خطیب بزرگ انقلاب روسیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. King was a great orator and an inspiring leader.
[ترجمه گوگل]کینگ یک خطیب بزرگ و یک رهبر الهام بخش بود
[ترجمه ترگمان]کینگ یک سخنور عالی و یک رهبر الهام بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He knows he is no orator, and he is up against a president who could charm a loan from a thief.
[ترجمه گوگل]او میداند که سخنور نیست، و در مقابل رئیسجمهوری است که میتواند از یک دزد وام بگیرد
[ترجمه ترگمان]او می داند که او سخنران نیست، و علیه یک رئیس جمهور است که می تواند وام یک دزد را افسون کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was the soapbox orator who could quote Virgil or Shakespeare to give dignity to a bitter grudge.
[ترجمه گوگل]او سخنور جعبه صابونی بود که می توانست از ویرژیل یا شکسپیر نقل قول کند تا به کینه ای تلخ احترام بگذارد
[ترجمه ترگمان]او the بود که می توانست از ویرژیل یا شکسپیر نقل قول کند تا به کینه تلخی دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Keyes is a fiery orator who built his campaign around his anti-abortion stand.
[ترجمه گوگل]کییز یک خطیب آتشین است که کارزار خود را حول محور ضد سقط جنین بنا کرد
[ترجمه ترگمان]کیس یک سخنور آتشین و آتشین است که کمپین خود را حول موضع گیری ضد سقط خود ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Aristotle once recommended to the would-be polemical orator that paradox could be effective.
[ترجمه گوگل]ارسطو یک بار به سخنران احتمالی جدلی توصیه کرد که پارادوکس می تواند مؤثر باشد
[ترجمه ترگمان]ارسطو زمانی توصیه کرد که خطیب جدی باشد که تناقض می تواند موثر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. On the other hand Osman was a practised orator and knew what he was doing.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر عثمان سخنوری متبحر بود و می دانست چه می کند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، او ناطق ماهری بود و می دانست چه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He excels as an orator.
14. He is a marvellous orator.
15. His argumentative gifts as a popular orator attracted crowds willing to pay a penny or two to hear him.
[ترجمه گوگل]هدایای استدلالی او به عنوان یک سخنور محبوب، جمعیتی را جذب می کرد که حاضر بودند یکی دو پنی برای شنیدن او بپردازند
[ترجمه ترگمان]استعداد مباحثه او به عنوان یک سخنران معروف، مردمی را جذب می کرد که مایل به پرداخت یک یا دو پول سیاه به او بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید