oral

/ˈɔːrəl//ˈɔːrəl/

معنی: زبانی، شفاهی، دهانی، از راه دهان
معانی دیگر: گفتاری، (زبان شناسی) دهانی (در برابر: خیشومی nasal)، (روانکاوی) دهانی، (معمولا جمع) آزمون (های) گفتاری، امتحان (ات) شفاهی، وابسته به سخن و سخنوری، سخنی، سخنورانه، (جانورشناسی - روی دهان یا در اطراف دهان) دهان سوی، دهان درون، دهان درونی، (دارو و غیره) از راه دهان، خوردنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: spoken, as opposed to written; accomplished by speaking.
مترادف: spoken
مشابه: verbal, vocal, voiced

- She was asked to give an oral recitation of the poem.
[ترجمه گوگل] از او خواسته شد که شعر را به صورت شفاهی بخواند
[ترجمه ترگمان] از او خواسته شد تا یک شعر شفاهی از این شعر به او بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I have trouble remembering oral instructions.
[ترجمه Mansur] به خاطر سپردن دستورالعمل های شفاهی برایم مشکل است
|
[ترجمه گوگل] من در به خاطر سپردن دستورالعمل های شفاهی مشکل دارم
[ترجمه ترگمان] من با به یاد آوردن دستورالعمل های شفاهی دچار مشکل شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There will be both an oral exam and a written exam to test your knowledge.
[ترجمه گوگل] آزمون شفاهی و کتبی برای آزمایش دانش شما وجود دارد
[ترجمه ترگمان] هم امتحان شفاهی و هم امتحان کتبی برای آزمون دانش آموزان وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of, near, taken by, or concerning the mouth.

- The diagnosis was oral cancer.
[ترجمه گوگل] تشخیص سرطان دهان بود
[ترجمه ترگمان] تشخیص سرطان دهانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor's instructions were for oral administration of the medicine.
[ترجمه گوگل] دستورات پزشک برای تجویز خوراکی دارو بود
[ترجمه ترگمان] دستور پزشک برای مدیریت شفاهی دارو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: orally (adv.)
• : تعریف: (often pl.) an examination, esp. for an advanced degree, in which the responses are spoken, not written.
مشابه: examination, prelim, test

- How did you perform on your orals?
[ترجمه گوگل] اجراي شفاهي خود را چگونه انجام داديد؟
[ترجمه ترگمان] چطور روی orals اجرا کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. oral eroticism
شهوت دهانی

2. oral speech sounds
آواهای دهانی

3. oral contraceptive
داروی ضد آبستنی خوراکی

4. oral hygiene
بهداشت دهان

5. oral surgeon
جراح دهان و دندان

6. the oral exam will come after the written exam
امتحان شفاهی پس از امتحان کتبی خواهد بود.

7. an oral examination
آزمون سخنی،امتحان شفاهی

8. stories passed on by oral tradition
داستان هایی که دهان به دهان گشته است (طبق سنت گفتاری انتقال یافته است).

9. the examiner passed him on his written test but failed him on his oral test
ممتحن در امتحان کتبی به او نمره ی قبولی داد ولی در امتحان شفاهی او را رد کرد.

10. He takes every opportunity of practicing his oral English.
[ترجمه گوگل]او از هر فرصتی برای تمرین زبان انگلیسی شفاهی خود استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او هر فرصتی را برای تمرین زبان انگلیسی خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We hurried an oral agreement before signing a formal contract.
[ترجمه گوگل]ما قبل از امضای قرارداد رسمی با عجله به توافق شفاهی رسیدیم
[ترجمه ترگمان]ما قبل از امضای قرارداد رسمی، یک قرارداد شفاهی را پیش گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I did well on the oral but not on the written paper.
[ترجمه گوگل]من در شفاهی خوب عمل کردم اما روی کاغذ نه
[ترجمه ترگمان]من به زبان شفاهی خوب عمل کردم، اما نه روی کاغذ نوشتاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He lucked out on the oral examination.
[ترجمه گوگل]او در امتحان شفاهی شانس آورد
[ترجمه ترگمان]او در امتحان شفاهی شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'I am' is usually contracted to 'I'm' in oral speech.
[ترجمه گوگل]معمولاً در گفتار شفاهی «من هستم» به «من هستم» تعلق می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]من معمولا در سخنرانی شفاهی با من تماس گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Particular emphasis will be placed on oral language training.
[ترجمه گوگل]تاکید ویژه بر آموزش زبان شفاهی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تاکید ویژه بر آموزش شفاهی زبان قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He failed the oral.
[ترجمه گوگل]او در شفاهی شکست خورد
[ترجمه ترگمان]او در این کلام موفق نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The oral exam constitutes 10% of the final grade.
[ترجمه گوگل]آزمون شفاهی 10 درصد نمره نهایی را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]امتحان شفاهی ۱۰ درصد از نمره نهایی را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I just blanked in the oral exam.
[ترجمه گوگل]من فقط در امتحان شفاهی خالی شدم
[ترجمه ترگمان]من فقط در امتحان شفاهی خرد شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زبانی (صفت)
verbal, lingual, oral, nuncupative, viva voce, vocabular

شفاهی (صفت)
verbal, oral, nuncupative, viva voce, vocabular, unwritten, word-of-mouth

دهانی (صفت)
oral, palatal

از راه دهان (صفت)
oral

تخصصی

[دندانپزشکی] زبانی، گفتاری، شفاهی
[زمین شناسی] دهانی صفت: (الف) سطحی که دهان یک موجود بی مهره در آن واقع شده مانند سطح خارجی رو به بالای کپسول یک ادریوستروید، همچنین مربوط به سطح دهانی، واقع بر روی آن، در نزدیک و یا به سمت آن مانند یک نرمه دهانی که در حقیقت غلاف انتهایی یک کیستویداست که دهان آن را دربر گرفته است.متضاد: aboral.ب) مربوط به دهانه (و نه دهان) مخزن خزه سانان.ج) به سمت قسمت فوقانی عنصر کندانت. م: صفحه دهانی یک خارپوست.

انگلیسی به انگلیسی

• spoken exam, test in which the answers are not written
verbal, spoken; of or pertaining to the mouth; taken or administered by the mouth (medicine); (psychoanalysis) understood or experienced through the mouth (of a stage in childhood development)
oral is used to describe things that involve speaking rather than writing.
an oral is an oral test or examination.
oral medicines are ones that you swallow.

پیشنهاد کاربران

خوراکی
دهانی
شفاهی
Spoken= using speech= of the mouth
شفاهی، زبانی
ORAL # WRITTEN
oral = دهانی _ شفاهی _ صحبت کردنی
written = نوشته شده _ کتبی _ نوشته شده است
oral ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: دهانی 1
تعریف: ویژگی آنچه مربوط به حفرۀ دهان است
oral therapy درمان دهانی ( خوراکی ) ؛ درمان از راه دهان : دارو به صورت قرص یا کپسول به فرد داده می شود.
intravenous therapy درمان درون وریدی ( درمان رگی ) : دارو از طریق آمپول یا سرم از راه سیاه رگ وارد گردش خون می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

intramuscular therapy درمان عضلانی : دارو از طریق آمپول به عضله ی فرد تزریق می شود.
subcutaneous therapy درمان زیر جلدی ( زیر پوستی ) : دارو با تزرق آمپول به بافت چربی زیر پوست به فرد داده می شود.

خوراکی
دهانی
خوراکی مثلا Oral Delivery یعنی انتقال دارو از راه خوراکی
( دارو ) :taking by mouth
گفتاری
aural:شنیداری
Oral–aural
Oral: دهانی، شفاهیfor example: oral exam, oral hygiene. امتحان شفاهی، بهداشت دهانی.
( دارو ) خوراکی
شفاهی - دهانی
Oral exam:امتحان شفاهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس