oracular

/əˈrækjʊlər//əˈrækjʊlə/

معنی: عاقل، الهامی، غیبی، وابسته به غیبگویی، وابسته به وحی
معانی دیگر: خردمندانه، پندآمیز، ژرف، آینده نما، روشنگر، وابسته به یا همانند وحی، وحی مانند، الهام مانند، سروشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: oracularly (adv.)
(1) تعریف: of, like, pertaining to, or having the nature of an oracle; prophetic; wise; mysterious.

- The economist's advice was considered oracular and they acted in accordance with it.
[ترجمه گوگل] نصایح اقتصاددان را فصیح تلقی کردند و مطابق آن عمل کردند
[ترجمه ترگمان] توصیه این اقتصاددان oracular تلقی می شد و آن ها مطابق با آن عمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: making utterances and decisions as if by divine authority or inspiration.

(3) تعریف: difficult to understand; enigmatic; obscure.

جمله های نمونه

1. the oracular sayings of that victorian poet
گفته های آینده نمای آن شاعر دوره ی ویکتوریا

2. He could abandon the oracular busy signal once and for all.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست یک‌بار برای همیشه سیگنال مشغول بودن را رها کند
[ترجمه ترگمان]او می توانست هر بار و برای همیشه به او فرمان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also, the apocalyptic and oracular tone provides the spectators with a glimpse of the anxiety and inquietude penetrating current Japanese society.
[ترجمه گوگل]همچنین، لحن آخرالزمانی و افسانه‌ای، نگاهی اجمالی از اضطراب و بی‌آرامی در جامعه کنونی ژاپن در اختیار تماشاگران قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین صدای apocalyptic و oracular تماشاچیان را با نگاهی به اضطراب و نفوذ penetrating در جامعه کنونی ژاپن فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His sister went away ruminating on this oracular speech of his.
[ترجمه گوگل]خواهرش با نشخوار فکری در مورد این سخنرانی شفاهی او رفت
[ترجمه ترگمان]خواهرش از اتاق بیرون رفت و به سخنان oracular درباره او اندیشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To us this oracular remark seemed to herald Hitler.
[ترجمه گوگل]به نظر ما این سخنان فضولی به نظر هیتلر را می رساند
[ترجمه ترگمان]این اظهار oracular به نظر می رسید که این اظهار oracular هیتلر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is an oracular rule and the objective that the economic freedom pursues as well.
[ترجمه گوگل]این یک قانون شفاهی و هدفی است که آزادی اقتصادی نیز به دنبال آن است
[ترجمه ترگمان]این یک حکومت استبدادی است و هدف از آزادی اقتصادی نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are like oracular messages, but witty - jaunty at times - and sometimes trembling on the edge of whimsy.
[ترجمه گوگل]آنها مانند پیام های فضولی هستند، اما شوخ هستند - گاهی اوقات شادی آور - و گاهی اوقات در لبه هوس می لرزند
[ترجمه ترگمان]آن ها شبیه پیام های oracular هستند، اما گاهی اوقات شوخ و پر زرق و برق هستند - و برخی اوقات در لبه شیطنت خود می لرزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During the oracular sessions, the Pythia spoke in an altered voice and tended to chant her responses, indulging in wordplay and puns.
[ترجمه گوگل]در طول جلسات سخنوری، پیتیا با صدایی تغییر یافته صحبت می‌کرد و تمایل داشت که پاسخ‌های خود را بخواند و به بازی کلمات و جناس بپردازد
[ترجمه ترگمان]در طی جلسات oracular، the با صدای تغییر یافته صحبت می کرد و تمایل داشت که پاسخ های خود را بیان کند و او را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With this oracular sentence Ben was well satisfied.
[ترجمه گوگل]با این جمله فضولی بن راضی بود
[ترجمه ترگمان]با این جمله، بن کام لا راضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Delphic pronouncements; an oracular message.
[ترجمه گوگل]اظهارات دلفی؛ یک پیام شفاهی
[ترجمه ترگمان]Delphic pronouncements، یه پیام oracular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a form of IA(Sentence dictionary), but may be too focused on systems that are oracular.
[ترجمه گوگل]این یک شکل از IA (فرهنگ لغت جملات) است، اما ممکن است بیش از حد بر روی سیستم‌هایی متمرکز شده باشد که گویا هستند
[ترجمه ترگمان]این یک شکل از فرهنگ IA (جمله)است، اما ممکن است بیش از حد بر روی سیستم هایی که oracular هستند تمرکز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاقل (صفت)
wise, sage, sober, witty, gash, canny, oracular, sapiential

الهامی (صفت)
visionary, oracular, mantic, revelatory, sibylline

غیبی (صفت)
occult, oracular

وابسته به غیب گویی (صفت)
oracular

وابسته به وحی (صفت)
oracular

انگلیسی به انگلیسی

• of or like an oracle; prophetic, predictive; mysterious, esoteric, enigmatic; wise, sage
something that is oracular comes from or is related to an oracle; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس