optional

/ˈɑːpʃənəl//ˈɒpʃnəl/

معنی: انتخابی، اختیاری
معانی دیگر: گزینشی، به دلخواه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: optionally (adv.)
• : تعریف: not required; left to one's choice.
مترادف: discretionary, elective
متضاد: compulsory, imperative, mandatory, obligatory, required, requisite
مشابه: alternative, voluntary

جمله های نمونه

1. wearing mourning clothes is optional
پوشیدن لباس عزاداری اختیاری است.

2. the dropping of "ly" in the word "slowly" is optional
انداختن "ly" از واژه ی "slowly" اختیاری است.

3. Growing old is mandatory; growing up is optional.
[ترجمه چیمن] رشد عمر اجباری است، اما رشد رو به بالا ( معنویات ) اختیاری است
|
[ترجمه گوگل]پیر شدن اجباری است؛ بزرگ شدن اختیاری است
[ترجمه ترگمان]پیر شدن اجباری است؛ رشد در حال افزایش اختیاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The extra language classes are entirely optional.
[ترجمه گوگل]کلاس های زبان اضافی کاملا اختیاری است
[ترجمه ترگمان]کلاس های زبان اضافی کاملا اختیاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Optional extras include cooking tuition at a top restaurant.
[ترجمه گوگل]امکانات اضافی اختیاری شامل آموزش آشپزی در یک رستوران برتر است
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن موارد اضافی اختیاری شامل پرداخت شهریه در یک رستوران عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Students choose from optional subjects in addition to the core curriculum.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان علاوه بر برنامه درسی اصلی، از موضوعات اختیاری نیز انتخاب می کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان علاوه بر برنامه درسی اصلی، از موضوعات اختیاری استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Music is an optional extra at our school.
[ترجمه گوگل]موسیقی در مدرسه ما اختیاری است
[ترجمه ترگمان]موسیقی در مدرسه ما اختیاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is English an optional lesson, or does everyone have to learn it?
[ترجمه گوگل]آیا زبان انگلیسی یک درس اختیاری است یا همه باید آن را یاد بگیرند؟
[ترجمه ترگمان]آیا انگلیسی درسی اختیاری است یا همه باید آن را یاد بگیرند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The other excursions are optional.
[ترجمه گوگل]سایر گشت‌ها اختیاری هستند
[ترجمه ترگمان]گردش های دیگر اختیاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm doing two optional modules.
[ترجمه گوگل]من در حال انجام دو ماژول اختیاری هستم
[ترجمه ترگمان]من دو مدول اختیاری دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My phone came with 20 optional ringtones.
[ترجمه گوگل]گوشی من 20 زنگ اختیاری داشت
[ترجمه ترگمان]تلفنم با ۲۰ تا موبایل اختیاری اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The goods are optional, but only one.
[ترجمه گوگل]کالاها اختیاری هستند، اما فقط یکی هستند
[ترجمه ترگمان]کالاها اختیاری هستند، اما فقط یکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tinted windows and a sunroof are optional extras .
[ترجمه گوگل]پنجره های رنگی و سانروف از امکانات اضافی اختیاری هستند
[ترجمه ترگمان]پنجره ها و a اضافی اختیاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Certain courses are compulsory, others are optional.
[ترجمه گوگل]برخی از دوره ها اجباری هستند، برخی دیگر اختیاری هستند
[ترجمه ترگمان]دوره های ویژه ای اجباری هستند و برخی دیگر اختیاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتخابی (صفت)
adoptive, selective, elective, optional, appointive

اختیاری (صفت)
free, optional, arbitrary, voluntary, freewill

تخصصی

[حسابداری] اختیاری ؛ مجاز
[حقوق] خیاری

انگلیسی به انگلیسی

• left to one's choice, not compulsory, voluntary, discretionary
if something is optional, you can choose whether you do it or not.

پیشنهاد کاربران

( در متون دینی ) مستحب
در پر کردن یک فرم ثبت نامی، مواردی که نوشتن شان اختیاری است می شود optional و در مقابل مواردی که نوشتن شان الزامی است می شود required.
پس optional یعنی اختیاری و required یعنی ضروری، الزامی.
در متون مدیریت: قابلیت اختیاری ( هم رده با انعطاف پذیری )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : option
✅️ اسم ( noun ) : option
✅️ صفت ( adjective ) : optional
✅️ قید ( adverb ) : optionally
اختیاری ( یعنی چیزیکه هست امکانش برات که انتخابی رو انجام بدی ولی الزامی روش نیست. خواستی پیگیری کن و انجامش بده نخواستی اسلحه رو شقیقه ات نیست. دلبخواهیه )
adjective
: available as a choice but not required
...
[مشاهده متن کامل]

Jackets are required at the restaurant, but ties are optional
◀️Many optional features are available on this car
◀️Registration is optional, not mandatory
Subjective : سلیقه ای - شخصی / فاعلی
Optional : اختیاری - دلبخواهی

مجاز
هو
مجاز ، اختیاری.
اختیاری

بپرس