optics

/ˈɑːptɪks//ˈɒptɪks/

معنی: نورشناسی، فیزیک نور، علم روشنایی، علم بینایی
معانی دیگر: (بخشی از فیزیک که با نور و بینایی سروکار دارد) نورشناسی، شیدشناسی

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) the science of sight and the properties of light.

جمله های نمونه

1. If such materials became generally available to the optics industry the payoffs from such a breakthrough would be enormous.
[ترجمه گوگل]اگر چنین موادی به طور کلی در دسترس صنعت اپتیک قرار گیرند، سود حاصل از چنین پیشرفتی بسیار زیاد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر چنین موادی به طور کلی برای صنعت اپتیک در دسترس باشند، بازده چنین پیشرفتی بسیار زیاد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Einstein's new theory on optics changed classical scientific ideas about light.
[ترجمه گوگل]نظریه جدید اینشتین در مورد اپتیک، ایده های علمی کلاسیک در مورد نور را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]نظریه جدید انیشتین در زمینه optics، ایده های علمی کلاسیک را در مورد نور تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The use of fibre optics has served to increase the volume and speed of data transmission.
[ترجمه گوگل]استفاده از فیبر نوری باعث افزایش حجم و سرعت انتقال داده ها شده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از فیبر نوری باعث افزایش حجم و سرعت انتقال داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Newton published his first work on optics.
[ترجمه گوگل]نیوتن اولین کار خود را در مورد اپتیک منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]نیوتن اولین اثر خود را در اپتیک منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Optics have fascinated Dall since he bought a spyglass telescope from a market stall in his mid-teens.
[ترجمه گوگل]اپتیک از زمانی که دال را در اواسط نوجوانی اش از یک غرفه بازار خرید تلسکوپ جاسوسی را مجذوب خود کرده است
[ترجمه ترگمان]نورشناسی، از زمانی که دوربین spyglass را از یک غرفه بازار در اواسط سنین نوجوانی خریده بود، Dall را جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fibre optics, which change colour in your hands.
[ترجمه گوگل]فیبر نوری که در دستان شما تغییر رنگ می دهد
[ترجمه ترگمان]فیبر فیبر، که رنگ را در دستان شما تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His optics are internationally recognised to be of the highest quality.
[ترجمه گوگل]اپتیک او در سطح بین المللی به عنوان با بالاترین کیفیت شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]optics در سطح بین المللی به عنوان بالاترین کیفیت شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the substrates and optics for Mr Urvill's telescope were made here.
[ترجمه گوگل]تمام بسترها و اپتیک های تلسکوپ آقای اورویل در اینجا ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]تمام the و optics برای تلسکوپ آقای Urvill در اینجا ساخته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Talking of eyes, my optics are almost burnt through.
[ترجمه گوگل]صحبت از چشم، اپتیک من تقریبا سوخته است
[ترجمه ترگمان]صحبت از چشم ها، optics من تقریبا تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The advent of fiber optics in the early 1980s, however, changed the role of satellites in the global communications industry.
[ترجمه گوگل]با این حال، ظهور فیبر نوری در اوایل دهه 1980، نقش ماهواره ها را در صنعت ارتباطات جهانی تغییر داد
[ترجمه ترگمان]با این حال ظهور فیبرهای نوری در اوایل دهه ۱۹۸۰ نقش ماهواره ها را در صنعت ارتباطات جهانی تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fiber optics transmitting 40 billion bits of data per second.
[ترجمه گوگل]فیبر نوری 40 میلیارد بیت داده در ثانیه ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]فیبر نوری، ۴۰ میلیارد بیت داده را در ثانیه انتقال می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Newtonian mechanics, wave optics and classical electromagnetism all constituted and perhaps constitute paradigms and qualify as sciences.
[ترجمه گوگل]مکانیک نیوتنی، اپتیک موج و الکترومغناطیس کلاسیک همگی پارادایم‌هایی را تشکیل می‌دهند و شاید به‌عنوان علوم شناخته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]مکانیک نیوتنی، optics موج و الکترومغناطیس کلاسیک همگی تشکیل می شوند و شاید پارادایم ها را تشکیل می دهند و به عنوان علوم انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Currently, there are more than 500 optics workers at Tucson's 136 optic firms.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، بیش از 500 کارگر اپتیک در 136 شرکت اپتیک توسان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیش از ۵۰۰ نفر از کارگران optics در ۱۳۶ شرکت نوری در توکسان حضور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Heat had intimate links with chemistry, and optics with astronomy.
[ترجمه گوگل]گرما با شیمی و اپتیک با نجوم پیوند نزدیکی داشت
[ترجمه ترگمان]گرما پیوندهای نزدیکی با شیمی و optics با ستاره شناسی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نورشناسی (اسم)
optics

فیزیک نور (اسم)
optics

علم روشنایی (اسم)
optics

علم بینایی (اسم)
optics

تخصصی

[برق و الکترونیک] اپتیک ؛ نورشناسی شاخه ای از علم که به پدیده نور بینایی می پردازد. این علم به طیف الکترومغناطیس بین پرتوهای ریزموج تا پرتوهای X مربوط می شود. این محدوده شامل تابش فرابنفش مرئی و فروسرخ می شود. - نور شناسی، اپتیک
[ریاضیات] اپتیک، نورشناسی، فیزیک نور، عمل نور، علم مناظر

انگلیسی به انگلیسی

• science of light and vision

پیشنهاد کاربران

1. Scientific Meaning – Physics of Light
Definition: The branch of physics that deals with the behavior and properties of light, including its interactions with matter and the construction of instruments that use or detect it.
...
[مشاهده متن کامل]

Example: "She studied optics to understand how lasers work. "
Persian: اپتیک، علم نور
- - -
2. Lenses and Optical Devices
Definition: The components in instruments like microscopes, telescopes, or glasses that manipulate light.
Example: "The camera's optics are very sharp. "
Persian: بخش نوری ابزارها ( عدسی ها، آینه ها و. . . در ابزارهای نوری )
- - -
3. Perception / Public Appearance ( Figurative or Political Use )
Definition: How something looks to the public; the perception or impression created by an action, especially in politics or business.
Example: "The optics of cutting jobs while raising executive salaries are terrible. "
Persian: ظاهر قضیه، برداشت عمومی، جلوه عمومی ( معنای استعاری )
- - -
4. Marketing/Branding Context
Definition: The way a product, person, or action is presented or framed visually or rhetorically to shape opinion.
Example: "They rebranded the logo for better optics. "
Persian: جلوه تبلیغاتی یا ظاهری در بازاریابی
1. The optics of firing an employee right before the holidays aren't great.
ظاهر قضیه که یک کارمند درست قبل از تعطیلات اخراج شود، خوب به نظر نمی رسد.
( “Optics” here means how something is perceived publicly or politically. )
2. He's more concerned about the optics than the actual ethics of the situation.
او بیشتر نگران ظاهر ماجراست تا اخلاق واقعی آن موقعیت.
3. She studied optics in university to become a lens designer.
او برای تبدیل شدن به طراح لنز، در دانشگاه اپتیک ( علم نور ) خواند.
( Scientific meaning – physics of light. )
4. The new telescope uses advanced optics to see distant galaxies.
تلسکوپ جدید از فناوری اپتیکی پیشرفته برای دیدن کهکشان های دور استفاده می کند.
5. Politicians often stage events to improve the optics.
سیاستمداران اغلب مراسمی برگزار می کنند تا ظاهر ماجرا را بهتر جلوه دهند.
6. The microscope’s optics were misaligned, so the image was blurry.
اپتیک میکروسکوپ تنظیم نبود، بنابراین تصویر تار بود.
7. They hired a PR firm to manage the optics of the scandal.
آن ها یک شرکت روابط عمومی استخدام کردند تا ظاهر رسوایی را مدیریت کند.
8. In marketing, optics can be just as important as substance.
در بازاریابی، ظاهر موضوع گاهی به اندازه ی محتوای واقعی مهم است.
9. He wore glasses not for vision but for the optics of looking intelligent.
او عینک می زد نه برای دید بهتر، بلکه برای اینکه باهوش تر به نظر برسد.
10. She works in optics, developing lasers for medical devices.
او در زمینه اپتیک کار می کند و لیزرهایی برای دستگاه های پزشکی طراحی می کند.
chatgpt

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم opt
📌 این ریشه، معادل "eye" یا "vision" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "eye" یا "vision" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 optic: relating to the ‘eye’ or ‘vision’
🔘 optician: a specialist who prepares and fits lenses for the ‘eyes’
🔘 optometrist: a person trained to examine the ‘eyes’ and prescribe lenses
🔘 optometry: the field of measuring ‘vision’ and diagnosing eye problems
🔘 optical: related to sight or ‘vision’
🔘 optoscope: an instrument for examining the ‘eye’
🔘 optokinetic: related to movement triggered by ‘visual’ stimuli
🔘 optotype: characters used in testing ‘vision’ ( like in eye charts )

بینایی سنجی
نورشناسی، بازتاب عمومی
بینورزی:اپتیک* بینورز و نگرور:مناظر ومرایا.
بازخورد، برداشت عمومی، افکار عمومی
US /informal
the public's opinion and understanding of a situation after seeing it as the media shows it, and the possible political effects of this
نظر و درک مردم از یک موقعیت پس از دیدن آن به گونه ای که رسانه ها آن را نشان می دهند و آثار سیاسی احتمالی آن
...
[مشاهده متن کامل]

The political optics of this are horrible for the GOP.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/optics
درک عمومی/برداشت عمومی از مسأله ای بعد از بازتاب آن توسط رسانه ها
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : optic / optics / opticals / optician
✅️ صفت ( adjective ) : optical
✅️ قید ( adverb ) : optically
optics ( فیزیک - اپتیک )
واژه مصوب: اپتیک
تعریف: علم مربوط به منشأ و ماهیت و قوانین نور|||متـ . نورشناسی
ظواهر امر
نورشناسی و گاهی بسته به نوع جمله و. . . شناسایی نور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس