• : تعریف: a person who sells or manufactures eyeglasses, contact lenses, or other optical devices. .
- I'm seeing the optician for a new pair of glasses next week, and I hope I can find some frames that I like.
[ترجمه ***] من هفته آینده برای عینک جدید عینک ساز را خواهم دید، امیدوارم بتوانم قاب مورد علاقه ام را پیدا کنم.
|
[ترجمه گوگل] من هفته آینده برای یک عینک جدید به اپتیک مراجعه می کنم و امیدوارم بتوانم فریم هایی را که دوست دارم پیدا کنم [ترجمه ترگمان] هفته آینده optician را برای یک جفت عینک خواهم دید، و امیدوارم که بتوانم بعضی از قاب ها را پیدا کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. A dispensing optician supplies glasses, but doesn't test your eyes.
[ترجمه علی] یک عینک ساز عینک شما را تهیه می کند ولی چشم های شما را معاینه نمی کند.
|
[ترجمه گوگل]یک بیناییشناس عینک تهیه میکند، اما چشمان شما را آزمایش نمیکند [ترجمه ترگمان]یک دارو فروش دوربین فروش، اما چشم تو را امتحان نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The optician said I needed new glasses.
[ترجمه علی] عینک ساز گفت که من به عینک جدید نیاز دارم.
|
[ترجمه گوگل]بیناییشناس گفت به عینک جدید نیاز دارم [ترجمه ترگمان] دوربین گفت به عینک جدید احتیاج دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The optician has advised that I wear contact lenses.
[ترجمه گوگل]بیناییشناس توصیه کرده است که از لنزهای تماسی استفاده کنم [ترجمه ترگمان]The توصیه کرده است که من لنزهای تماسی داشته باشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The optician will mark your voucher with a letter-code.
[ترجمه گوگل]بیناییشناس کوپن شما را با یک کد حرف علامتگذاری میکند [ترجمه ترگمان]The، voucher رو با یک رمز نشون می ده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Dentist and optician fees will also rise.
[ترجمه گوگل]هزینه های دندانپزشک و بینایی سنجی نیز افزایش می یابد [ترجمه ترگمان]همچنین هزینه دندان پزشک و دندان پزشک افزایش خواهد یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A police chief inspector, an optician and the general manager of Lerwick Harbour Trust were among those who saw it.
[ترجمه گوگل]یک بازرس ارشد پلیس، یک بیناییشناس و مدیر کل Lerwick Harbor Trust از جمله کسانی بودند که آن را دیدند [ترجمه ترگمان]بازرس ارشد پلیس، an و مدیر عمومی بنیاد امین بندر Lerwick از جمله کسانی بودند که آن را دیدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In fairness to the optician, he would think that when you didn't complain again, the problem was solved.
[ترجمه گوگل]انصافاً بیناییشناس فکر میکرد وقتی دوباره شکایت نکردی مشکل حل شد [ترجمه ترگمان]در قبال the، او فکر می کرد که وقتی دوباره شکایت نکردید، مشکل حل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An ophthalmic optician or optometrist tests for and prescribes glasses and can diagnose eye conditions, but doesn't treat eye diseases.
[ترجمه گوگل]یک بیناییشناس یا اپتومتریست عینک را آزمایش میکند و تجویز میکند و میتواند بیماریهای چشمی را تشخیص دهد، اما بیماریهای چشمی را درمان نمیکند [ترجمه ترگمان]یک تست ophthalmic optician یا optometrist برای تجویز و تعریف کردن گیلاس ها و تشخیص شرایط چشم، اما درمان بیماری های چشمی را درمان نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Gordon Beamish was a real live optician.
[ترجمه گوگل]گوردون بیمیش یک بیناییشناس واقعی بود [ترجمه ترگمان] گوردون Beamish \"یه\" optician \"واقعی بود\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The optician asked him to point to a test card.
[ترجمه گوگل]بیناییشناس از او خواست که به کارت آزمایش اشاره کند [ترجمه ترگمان] دوربین از اون خواست که به یه کارت آزمایش اشاره کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A Do you know a good optician?
[ترجمه نورا] ایا یک عینک ساز خوب میشناسی؟
|
[ترجمه پارمین] ایا تو یک عینک فروش یا عینک ساز خوب را میشناسی ؟
|
[ترجمه گوگل]الف آیا بینایی شناس خوبی می شناسید؟ [ترجمه ترگمان]یه \"optician\" خوب بلدی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I want to go to the optician to buy glasses.
[ترجمه Melissa] من میخواهم برای خریدن عینک به عینک فروش مراجعه کنم
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم برای خرید عینک به چشم پزشک مراجعه کنم [ترجمه ترگمان] من می خوام برم به اون دوربین فروشی که عینک بخره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The optician moved the chart closer: " Now can you read it? "
[ترجمه گوگل]بیناییشناس نمودار را نزدیکتر کرد: "حالا میتوانی آن را بخوانی؟" [ترجمه ترگمان]optician نمودار را نزدیک تر کرد: \"حالا می توانید آن را بخوانید؟\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But on his advice I went off to the optician and ended up wearing glasses.
[ترجمه گوگل]اما به توصیه او نزد چشمپزشک رفتم و در نهایت عینک زدم [ترجمه ترگمان]اما به توصیه او من رفتم به فروشگاه و عینکش را به تن کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Eyes Vision changes at around forty, so a visit to an ophthalmic optician is important.
[ترجمه گوگل]چشم ها بینایی در حدود چهل سالگی تغییر می کند، بنابراین مراجعه به چشم پزشک مهم است [ترجمه ترگمان]نگاه چشم ها در حدود چهل سال تغییر می کند، بنابراین بازدید از an optician مهم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عینک ساز (اسم)
oculist, optometrist, optician, spectacle maker
عینک فروش (اسم)
optician
دوربین فروش (اسم)
optician
انگلیسی به انگلیسی
• expert of optical instruments who makes or fits optical lenses an optician is someone whose job involves testing people's eyesight or providing glasses and contact lenses.
پیشنهاد کاربران
optician ( n ) ( ɑpˈtɪʃn ) =a person whose job is to test people's eyes and to recommend and sell glasses =a person who makes lenses, glasses, etc.